عاشقی با قلب مصنوعی عنوان مجموعه شعری از “مریم موفقی باستانی” است که در سال 1392 توسط انتشارات نصیرا منتشر شده است.
در ادامه چند شعر از این مجموعه را بخوانید:
حال شهر خوبست
فقط گاهی سرفه میکند
در هوای نبودنت
***
آنقدر دوری
که چمدان هم
پا درد را بهانه میکند
***
عشق هرگز نمیمیرد
فقط تغییر حالت میدهد
و آن حالت دیگر
نامش نفرت است
***
بهار بر میگردد
بی آنکه
بفهمد
در نبودش
درختان را
سربریدهاند
***
کاش خدا میدانست
شمردن پول زیر خط فقر
چه کیفی دارد
***
سهم من از جاذبه
افتادن از چشم تو بود
***
دسته گل به آب نده
ماهی به مرگ
جواب مثبت داد
اشعار فوق از کتاب “عاشقی با قلب مصنوعی” نوشته مریم موفقی باستانی انتخاب شدهاند.
من به شهریور چشم تو ارادت دارم
باورت می کنم ای عشق تو هم باور کن
گفتم که چرا صورتت از دیده نهانست
گفتا که پری را چه کنم رسم چنانست
گفتم که نقاب از رخ دلخواه برافکن
گفتا مگرت آرزوی دیدن جانست
گفتم همه هیچست امیدم ز کنارت
گفتا که ترا نیز مگر میل میانست
گفتم که جهان بر من دلتنگ چه تنگست
گفتا که مرا همچو دلت تنگ دهانست
گفتم که بگو تا بدهم جان گرامی
گفتا که ترا خود ز جهان نقد همانست
گفتم که بیا تا که روان بر تو فشانم
گفتا که گدا بین که چه فرمانش روانست
گفتم که چنانم که مپرس از غم عشقت
گفتا که مرا با تو ارادت نه چنانست
گفتم که ره کعبه به میخانه کدامست
گفتا خمش این کوی خرابات مغانست
گفتم که چو خواجو نبرم جان ز فراقت
گفتا برو ای خام هنوزت غم آنست
«خواجوی کرمانی»
من از هوای تو امشب ستاره می چینم
مرا به بستر بیداری خودت بکشان
تمرین هدف گیری کن
شاید یک روز
شکارچی شدی
هر جا که تویی مرکز تصویِر من آنجاست