ماه: آگوست 2015

  • ننگ

    من از ننگ خویش سخن می‌گویم. باشد که دیگران از ننگ‌هایشان بگویند.

  • درست نویسی – تأکید و تردید

    • من، حتماً در این گفت و گوی دوستانه، شرکت می کنم.
    • من، قول می دهم، احتمالاً در این گفت و گوی دوستانه، شرکت می کنم.

    جمله ی دوم، نادرست است؛ زیرا در قسمت اوّل این جمله، نخست با تأکید قولی داده شده؛ سپس کلمه ی «احتمالاً» آمده است که بیانگر تردید است. یعنی قسمت دوم جمله، بخش اول را بی ارزش می سازد.

    منبع: آموزش مهارت های نوشتاری پایه ی هفتم دوره ی اول متوسطه

  • قمارباز

    قمارباز

    بنماند هیچش الا …

  • دفاع از دیوانگی – نوشته هایی از وودی آلن

    دفاع از دیوانگی – نوشته هایی از وودی آلن

    کتاب « دفاع از دیوانگی » (The Insanity Defense) که در سال 2007 منتشر شده، مجموعه ای از مقاله های طنز وودی آلن از سه کتابِ بی حساب (Getting Even – 1971)، بی بال و پر (Without Feathers – 1975) و عوارض جانبی (Side Effects – 1980) است. هر سه ی این کتاب ها که در فهرست کتاب های پرفروش آمریکا قرار داشته اند، شامل مقالات و نمایشنامه هایی هستند که پیش تر در نشریات مختلفی از جمله نیو ریپابلیک، نیویورک تایمز، نیویورکر و غیره به چاپ رسیده بودند.

    این کتاب را “مازیار عطاریه” به فارسی برگردانده و نشر “شور آفرین” منتشر کرده است. مترجم در مقدمه ی کتاب در مورد نام کتاب توضیح داده است که: «نام انگلیسی این کتاب به معنی “دفاع مبتنی بر جنون” است. این اصطلاح حقوقی زمانی به کار می رود که وکیل مدافع سعی در اثبات جنون موکل خود دارد تا باعث تبرئه ی او شود و یا از شدت مجازاتش بکاهد. اما از آن جایی که ترجمه ی فارسی این عبارت چندان مناسب نام کتاب نبود، عبارت ” دفاع از دیوانگی ” را انتخاب کردم که بی ارتباط با محتوای کتاب نیست.»دفاع از دیوانگی - نوشته هایی از وودی آلن

    گاهی برای درک مفهوم و طنازیِ نوشته های طنز ادبیات ِ غرب، باید با برخی از مسائل فرهنگی و سیاسی و اجتماعی آن ها آشنایی داشته باشیم. برخی از نوشته های این کتاب هم اینگونه هستند. با این وجود سطرهای زیادی در جای جای کتاب هست که خنده را بر لبان شما می آورد و گاهی تلنگری است بر فراموشی ها و روزمرگی هایی که گرفتار آن هستیم. در ادامه بخش هایی از کتاب را می نویسم:

    دفاع از دیوانگی – نگاهی به جرایم سازمان یافته
    سال گذشته گروه های منسوب به جرایم سازمان یافته در بیش از صد قتل به طور مستقیم دخیل بوده اند و اعضای مافیا در صدها قتل دیگر به طور غیرمستقیم یا با قرض دادن پول به آن ها برای کرایه ماشین یا با نگه داشتن کتِ قاتل ها دخالت داشته اند. دیگر فعالیت های غیرقانونی کازا نوسترا (مافیای سیسیل) عبارتند از قمار، مواد مخدر، فحشا، هواپیماربایی، ربا و انتقال یک ماهی بزرگ در پروازهای داخلی با مقاصد غیر اخلاقی. ریشه های این امپراتوری فاسد حتی به خود دولت نیز می رسند. همین چند ماه پیش دو سرکرده ی مافیا که علیه آن ها اعلام جرم شده بود، شب را در کاخ سفید گذراندند و رییس جمهور خود روی کاناپه خوابید.

    دفاع از دیوانگی – خاطرات اشمید
    از من پرسیده شد که آیا مفهوم اخلاقی کاری را که می کردم می دانم یا نه. در جلسات دادگاه نورمبرگ هم گفتم که من نمی دانستم هیتلر نازی است. سال ها فکر می کردم او برای یک شرکت مخابراتی کار می کند. وقتی متوجه شدم او چه هیولایی است، دیگر دیر شده بود و قسط برخی لوازم مغازه ام هنوز مانده بود. یک بار اواخر جنگ تلاش کردم دستمال پسِ گردن پیشوا را بردارم و بگذارم مقداری خرده مو به داخل یقه اش برود اما در آخرین لحظه ترسیدم و از انجامش منصرف شدم. (بیشتر…)

  • جمله خلق جهان در یک کس است

    جمله خلق جهان در یک کس است

    باز گردد عاقبت این دَر؟ بلی *** رو نماید یارِ سیمین بَر؟ بلی
    ساقی ما یاد این مستان کند *** بار دیگر با می و ساغر؟ بلی
    نوبهارِ حُسن آید سوی باغ؟ *** بشکُفد آن شاخه‌های تر؟ بلی
    طاق‌های سبز چون بندد چمن *** جفت گردد وَرد و نیلوفر؟ بلی
    دامنِ پُر خاک و خاشاکِ زمین *** پُر شود از مشک و از عنبر؟ بلی
    آن بَرِ سیمین و این روی چو زر *** اندرآمیزند سیم و زر؟ بلی
    این سَرِ مخمور اندیشه پرست *** مست گردد زان می احمر؟ بلی
    این دو چشمِ اشکبارِ نوحه گر *** روشنی یابد از آن منظر؟ بلی
    گوش‌ها که حلقه در گوش وی است *** حلقه‌ها یابند از آن زرگر؟ بلی
    شاهد جان چون شهادت عرضه کرد *** یابد ایمان این دلِ کافر؟ بلی
    چون براق عشق از گردون رسید *** وارهد عیسی جان زین خر؟ بلی
    جمله خلق جهان در یک کس است *** او بود از صد جهان بهتر؟ بلی
    من خمش کردم ولیکن در دلم *** تا ابد رویَد نی و شکر؟ بلی

    «غزلیات شمس – مولانا»

  • ساختمان – اشاره ای به ساخت و سازهای دیوانه رنگ

    در مسیرِ رودهای تشنه ی کوه های شمالی، ساختمان های کوچک و بزرگ روییده و هنوز چشمِ طمعِ قارونیان سیراب نشده و اما چگونه است که عده ای مانده اند در حسرت یک سقف؟! تا کِی شود که طبیعت سازِ دیگر آغاز کُند …

    «س.م.ط.بالا»

  • دُرد شبنم

    دُرد شبنم

    دُرد شبنم را از کتاب “تلنگر” شامل طرح ها و نوشته های “اردشیر رستمی” انتخاب کردم. بخوانیدش و اصلا مگه داریم؟!

    بارها به دوستانم گفته ام که گاه پیش می آید که انسان های عادی حرف هایی می زنند که به اندازه حرف های انسان های بزرگ مهم و زیبا هستند. اشکان عباس نژاد از بچه های گروه خدمات است که هیچ اسمی جز در شناسنامه و اقوام ندارد.
    از او پرسیدم: «چرا محل کار قبلی ات را ترک کردی و به اینجا آمدی؟ این جا کار تو 10 برابر آن جاست.»
    پاسخ اندیشمندانه ای داد و گفت: «جایی که قبلا کار می کردم مخاطبانش انسان های بیکار بودند و سرویس دادن برای بیکاران برایم سخت بود اما این جا برای کسانی کار می کنم که در حال کار هستند.»
    به نظر شما چند نفر در بین 6 میلیارد می توانند اینگونه فکر کنند؟
    او ارزش های دیگری هم دارد. حرف ها و اعمال بزرگ، از درون های بزرگ می آیند. می توان بزرگ بود و هیچ اسمی هم نداشت.

  • مزمور اول (سوک سرودی برای عین القضات همدانی)

    مزمور اول (سوک سرودی برای عین القضات همدانی)

    مرا نیز چون دیگران خنده ای هست،
    و اشکی و شکی، جنونی و خونی،
    رها کن مرا؛
    رها کن مرا در حضورِ گُل و

    زُمره ی نور،

    نورِ سیه فامِ ابلیس.

    مرا دست و پیراهن آغشته گردید،
    به خونِ خدایان.

    مرا زیرِ این مطلقِ لاژوردی،
    نَفَس گشته فواره ی درد و دشنام،
    نه چونان شمایان.

    مرا آتشی باید و بوریایی،
    که این کفر در زیرِ هفت آسمان هم نگنجد
    بر ابلیس جا تنگ گشته ست آنجا.

    رها کن مرا.
    رها کن مرا.

    توضیح: مزمورِ اول سوک سرودی است برای «عین القضات همدانی» که توسط محمدرضا شفیعی کدکنی سروده شده و در مجموعه ی شعر «بوی جوی مولیان» منتشر شده است.

    پی نوشت: “مزمور” در فرهنگ لغت دهخدا چنین بیان شده است: آنچه از کتاب زبور می سرایند و انواع دعا. نای و سرود.

  • خدا خندید

    تلاش کردم خدا را بخندانم، خدا نخندید

    تلاش کردم خدا را خشمگین کنم، خدا خندید

  • درست نویسی – پسوند «یت»

    • این کار و رفتار ما، خوب نیست.
    • این کار و رفتار ما، خوبیت ندارد.

    جمله ی نخست درست است. کلمه ی «خوب» واژه ای فارسی است و نباید با نشانه ی «یت» همراه شود. نشانه ی «یت»، ویژه ی کلمات عربی است. بنابراین، به کارگیری کلمات منیّت، دوئیت و… نادرست است و کلمات انسانیت، اکثریت، اقلیت و محبوبیت صحیح است؛ زیرا کلمات انسان، اکثر، اقل و محبوب ریشه ی عربی دارند.

    منبع: آموزش مهارت های نوشتاری پایه ی هفتم دوره ی اول متوسطه