جنازه ای را به راهی می بردند. درویشی با پسر بر سر راه ایستاده بودند، پسر از…
نشسته بود کودکی کنار دست قلکی تا که بگیرد اندکی وزن ز ما و رزقکی بَرَد ز…
هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود *** وارهد از حد جهان بی حد و…
جنازه ای را به راهی می بردند. درویشی با پسر بر سر راه ایستاده بودند، پسر از…
نشسته بود کودکی کنار دست قلکی تا که بگیرد اندکی وزن ز ما و رزقکی بَرَد ز…
هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود *** وارهد از حد جهان بی حد و…