همه چی ارزونه!
تو چرا می خندی؟
وسط شعر من،
صفحه رو می بندی!
***
همه چی ارزونه
وقتی که رویاها
به همین نزدیکی
ته یک فنجونه
***
همه چی ارزونه
توی این شهری که
قیمت نون و شرف
مثل هم می مونه
***
همه چی آرومه!
دخترک گریه نکن
مزد کار امشب
پسته ی خندونه
***
همه چی میزونه
ارزش انسان ها
یک شتر یا دو شتر
چه کسی می دونه؟
***
همه چی ارزونه!
تو به من می خندی،
حالا دیگه حتما،
صفحه رو می بندی!!!
«س.م.ط.بالا»
(به تاریخ: هجدهم اسفند ماه یک هزار و سیصد و نود و یک خورشیدی)