مهربانی از میان خلق دامن چیده استاز تکلف، آشنایی برطرف گردیده است وسعت از دست و دل…
غزل
شکست عهد من و گفت هرچه بود گذشت!
به گریه گفتمش آری: ولی چه زود گذشت
بهار بود و تو بودی و عشق بود و امید
بهار رفت و تو رفتی و هرچه بود گذشت
…
«ایرج دهقان»
خراب حالی ما از درازی دست است
ز همت است که دیوار ما چنین پست است
ز نوبهار جهان رنگ اعتدال مجوی
که عندلیب تهیدست و غنچه زرمست است
ز اندازه بیرون تشنهام ساقی بیار آن آب رااول مرا سیراب کن وانگه بده اصحاب را من…
آن که رخسار تو را رنگ گل و نسرین داد صبر و آرام تواند به من مسکین…
حجاب چهره جان میشود غبار تنم خوشا دمی که از آن چهره پرده برفکنم چنین قفس نه…
آدمی به امید زنده است. برای هر آنکه این نوشته را خواهد خواند؛ مینویسم: امیدوار باش. من…
مرگ قو شنیدم كه چون قوی زیبا بمیرد فریبنده زاد و فریبا بمیرد شب مرگ تنها نشیند…
امشب کنار غزلهای من بخواب تازه ترین اثر “همایون شجریان” با آهنگسازی “فردین خلعتبری” و اشعاری از…
شب عاشقان بیدل چه شبی دراز باشد تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد عجبست…