ماه: آگوست 2013

  • شهر .:. آسمان خراش ها .:.

    آی آسمان خراش ها
    چقدر کوتاهید!!
    پای در زمین، سر در غبار
    به چه می نازید؟
    هزاران پله بالاتر، هنوز؛
    راه ماندست تا خورشید
    آی آسمان خراش ها
    با چراغ قرمز کوچک
    گاه روشن، گاه خاموش
    چقدر کوتاهید!!
    و من کوته نظر گشتم
    که عمری چند
    به باروتان* نظر بستم …

    «س.م.ط.بالا»
    (به تاریخ: سوم شهریور ماه سال یک هزار و سیصد و نود و دو خورشیدی)

    * “بارو” به معنای دیوار و حصار است.

  • غار افلاطونی

    شعر زیر از سروده های “فاضل نظری” است. آن را از کتاب “ضد” نقل می کنم:

    حیرتم را بیشتر کن تا بپرسم کیستم
    آنکه در آیینه می بیند مرا من نیستم
    ***
    سایه ای رقصنده بر دیوار پشت آتشم
    جز گمانِ هست، چیزی نیست هست و نیستم
    ***
    خاطرات رفته را چون خواب می بینم ولی
    کاش در جایی به جز کابوس خود می زیستم
    ***
    در مقامات تحیر جای استدلال نیست
    عقل می خواهد که من هرگز نفهمم چیستم
    ***
    آسیابی در مسیر رود عمرم! صبر کن
    روزی از تکرار این بیهودگی می ایستم

  • ترسم این قوم که بر دُردکشان می‌خندند…

    رونق عهد شباب است دگر بستان را *** می‌رسد مژده ی گل بلبل خوش الحان را
    ای صبا گر به جوانان چمن بازرسی *** خدمت ما برسان سرو و گُل و ریحان را
    گر چنین جلوه کند مغبچه ی باده فروش *** خاکروب در میخانه کنم مژگان را
    ای که بر مه کشی از عنبر سارا چوگان *** مضطرب حال مگردان من سرگردان را
    ترسم این قوم که بر دُردکشان می‌خندند *** در سر کار خرابات کنند ایمان را
    یار مردان خدا باش که در کشتی نوح *** هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را
    برو از خانه ی گردون به در و نان مطلب *** کان سیه کاسه در آخر بکُشد مهمان را
    هر که را خوابگه آخر به دو مُشتی خاک است *** گو چه حاجت که به افلاک کشی ایوان را
    ماه کنعانی من مسند مصر آن تو شد *** وقت آن است که بدرود کُنی زندان را
    حافظا می خور و رندی کُن و خوش باش ولی *** دام تزویر مکُن چون دگران قرآن را

  • خواب زمستانی (برای آنها که غرق شدند، چون…)

    ایسنا (چهارشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۲) نوشت: یک دستگاه مینی‌بوس که کمک بارج در حال عبور از دریاچه سد کارون 3 بود دچار حادثه شد و بخشی از آن در داخل دریاچه افتاد. بنا به گزارشی که داده شده حدود 10 زن و بچه در مینی‌بوس باقی ماندند و حدود چهار سرنشین نجات پیدا کرده‌اند.

    تا چند چنین باشد، ما غرقه به دریاها؟
    از دست نیاید هیچ، جز ناله و افغان ها؟
    ولله که سنگین است این خواب زمستانی
    فرقش نباشد هیچ، کابوس و رویاها

    «س.م.ط.بالا»
    (به تاریخ: یازدهم مرداد ماه یک هزار و سیصد و نود و دو خورشیدی)