مقتل ؛ غزلی از فاضل نظری (برگرفته از کتابِ “کتاب”)

مقتل ؛ غزلی از فاضل نظری (برگرفته از کتابِ "کتاب")

مقتل

بر زمین افتاد شمشیرت ولی چون جنگ بود
بر تو می‌شد زخم‌ها زد، بر من اما ننگ بود

با خودم گفتم بگیرم دست یا جان تو را؟
اختلاف حرف دل با عقل صد فرسنگ بود

گر چه دستت را گرفتم باز هم قانع نشد
تا نبخشیدم تو را، دل همچنان دلتنگ بود

چون در آغوشت گرفتم خنجرت معلوم کرد
بر زمین افتادن شمشیر، خود نیرنگ بود

من پشیمان نیستم، اما نمی‌دانم هنوز
دل چرا در بازی نیرنگ‌ها یکرنگ بود

در دلم آیینه‌ای دارم که می‌گوید به آه
در جهان سنگدل‌ها کاش می‌شد سنگ بود

فاضل نظری – برداشته شده از کتابِ “کتاب” – انتشارات سوره مهر

مقتل ؛ غزلی از فاضل نظری

دیدگاه‌ها

10 پاسخ به “مقتل ؛ غزلی از فاضل نظری (برگرفته از کتابِ “کتاب”)”

  1. mary نیم‌رخ
    mary

    شايد اگر تو نيز به دريا نمی زدی
    هرگز به اين جزيره کسی پا نمی گذاشت

    1. Reza نیم‌رخ
      Reza

      از ناب ترین اشعار دوران معاصر

  2. mary نیم‌رخ
    mary

    باز با گریه به آغوش تو برمی گردم
    چون غریبی که خودش را برساند به وطن

  3. نرگس نیم‌رخ
    نرگس

    عالی …

  4.  نیم‌رخ
    ناشناس

    عالی بود

    1. Reza نیم‌رخ
      Reza

      از ناب ترین اشعار دوران معاصر

  5. پری نیم‌رخ
    پری

    اشعار آقای فاضل نظری عالین عالی.👌👌

    1. بردیا نیم‌رخ
      بردیا

      عالیه موافقم

  6. مهرنوش نیم‌رخ
    مهرنوش

    فقط میشه تو یه کلمه گفت عاااالی

  7. عمرزاده نیم‌رخ
    عمرزاده

    عالی ❤💛💚

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *