پیش از این “ابوالفضل زرویی نصرآباد” را با مجموعه های شعر طنزش می شناختم. اما “ماه به روایت آه” یک رمان است. طنز ندارد. خنده هم ندارد. اگر اهل گریه باشی، گریه هم دارد. این رمان، “قمر بنی هاشم (علیه السلام)” را از زبان “مسلم بن عقیل”، “فاطمه کلابیه (مادر بزرگوارشان)”، “عبدالله بن ابی محل”، “کزمان”، “لبابه (همسر ایشان)”، “حضرت زینب سلام الله علیها”، “زید بازرگان”، “شبث بن ربعی”، “ام کلثوم”، “امام حسین علیه السلام”، “سرجون” و “عبیدالله بن عباس بن علی” روایت می کند.
در این کتاب آمده:
رذایل و فضایل اخلاقی، حد و مرز ندارند. در سرشت و خمیره ی آدمی این قابلیت هست که در فضیلت و نیکی تا بدان جا پیش رود که پروردگار عالم، نزد فرشتگان به آفرینش آدمیان مباهات کند و وجود خاکی آدمی را به گوهر «خلق کریم» و «رحمة للعالمین» بیاراید؛ همچنان که می تواند در ناپاکی و رذیلت و بی شرمی به درجاتی نایل شود که حتی شیطان و لشکریانش را متحیر کند.
کربلا محل تلاقی نقاط اوج فضیلت ها و رذیلت های اخلاقی و انسانی بود و ادمیان، تا پیش از عاشورا، هرگز فرشتگان و شیاطین را تا بدان حد به شگفتی و اعجاب وانداشته بودند.