هر شب ستاره ای به زمین می کشند و باز … س.م.ط.بالاپراکنده های ادبی2014-06-06 هر شب ستاره ای به زمین می کشند و باز این آسمان غمزده غرق ستاره هاست … از مجموعه شعر “با دماوند خاموش“ سروده ی “سیاوش کسرایی” – 1345 با دماوند خاموشستارهسیاوش کسراییشعرشعر معاصرشعر نو
دیگر به انتظارِ کدامین رسالتی س.م.ط.بالاپراکنده های ادبی2014-06-01 خوابی و چشم حادثه بیدار می شود هفت آسمان به دوش تو آوار می شود خواب زنانه ای ست به … ادامه خواندن
یعنی که وصال یار میباید و نیست؛ مجموعه رباعیاتی از ابوسعید ابوالخیر س.م.ط.بالاپراکنده های ادبی, متفرقه2017-11-17 عشق تو بلای دل درویش منست بیگانه نمیشود مگر خویش منست گفتم سفری کنم ز غم بگریزم منزل منزل غم … ادامه خواندن2
هی شعر تر انگیزد ، مجموعه شعر طنز سعید بیابانکی س.م.ط.بالاپراکنده های ادبی, کتاب2016-05-26 هی شعر تر انگیزد گفتی که «از آن باشد» گفتم که «از این باشد» یک نکته ی بی معنی گفتیم … ادامه خواندن
خر نمی شوم… س.م.ط.بالاپراکنده های ادبی2012-10-31 «سید اشرف الدین حسینی (نسیم شمال)» چه خوش سروده: دست مزن! چشم، ببستم دو دست *** راه مرو! چشم، دو پایم شکست حرف مزن! قطع نمودم سخن *** نطق مکن! چشم، ببستم دهن هیچ نفهم! این سخن عنوان مکن *** … ادامه خواندن