بعد از این، پنجره های بسته رو باز می کنم بی بهونه بعد از این تو عمق چشمای تو پرواز می کنم بی بهونه میشم اون ستاره ای که به تو چشمک میزنه بی بهونه بین این همه هیاهو اسمتو …
سر خود را مکن اینگونه به برف به عمل کار برآید نه به ورد و نه به حرف بر فرض چنین کاسه ی رأی ات پُر شد چه گذاری تو در این کاسه و ظرف؟ دوش رسیدست برایم خبری از …