نرم و آهسته قلم را می شست
در نگاه زن مینیاتوری شرق.
سایه ای سنگین بود
و خطاپوش و خیال آشفته
کهربایی دلش را می جست…
mary
نرم و آهسته قلم را می شست
در نگاه زن مینیاتوری شرق.
سایه ای سنگین بود
و خطاپوش و خیال آشفته
کهربایی دلش را می جست…
mary
دیدگاهتان را بنویسید