(کوچه اول)
یه جای کار می لنگه؛ کجاشو من نمی دونم
یه چیزایی سرش جنگه؛ چیزاشو من نمی دونم
یه جاهایی کمی تنگه؛ جاهاشو من نمی دونم
(کوچه دوم)
یه حرفایی پُر از دردِ؛ من این درد و نمی فهمم
میگن شهر خالی از مردِ؛ من این مرد و نمی فهمم
نوشتن آخرش مرگِ؛ من این مرگ و نمی فهمم
(کوچه سوم)
اگه پُر غصه ست این قصه؛ من از این قصه بیزارم
اگه این خواب، کابوسه؛ تمام عمر بیدارم
(کوچه علی چپ)
به جز یک کوچه ی تاریک
تمام شهر بن بستِ
همین کوچه که می پیچم
همین کوچه که گُم میشم
«س.م.ط.بالا»
فرهنگ لغت دهخدا: «خود را به کوچه علی چپ زدن؛ در تداول عامه برای جلب نفعی یا احتراز از زیانی تجاهل کردن. نمودن که از موضوع بکلی بی خبر است»
دیدگاهتان را بنویسید