روزی رسد که من هم در خاک خفته باشم
جان در بدن نباشد، گویا که مرده باشم
ترسم نشانی از من باقی نمانده باشد
بی بهره از دو دنیا، سرد و فسرده باشم
«س.م.ط.بالا»
(به تاریخ: ششم شهریور ماه یک هزار و سیصد و نود خورشیدی)
روزی رسد که من هم در خاک خفته باشم
جان در بدن نباشد، گویا که مرده باشم
ترسم نشانی از من باقی نمانده باشد
بی بهره از دو دنیا، سرد و فسرده باشم
«س.م.ط.بالا»
(به تاریخ: ششم شهریور ماه یک هزار و سیصد و نود خورشیدی)
دیدگاهتان را بنویسید