گاهی بهتر است به خودتان چیزی را که باعث شده همسرتان عاشق شما شود ، یادآوری کنید.
برای من خاطره جالبی است وقتی یادم می آید والی بار اول مرا دید، موهایم به خاطر رطوبت هوا فر خورده بود، حالتی که والی عاشق آن است و من از آن متنفرم، حالا ما در کرانه غربی زندگی می کنیم، جایی که که مه و رطوبت می تواند آزار دهنده باشد گاهی همین داستان رخ می دهد و من برق شادی را در چشم هایش می بینم و متوجه می شوم که یاد اولین دیدارمان افتاده است
من در رم هیچگاه تنها نیستم
من زنی به تو دچارم
با اینکه نمی شناسمت
پیوسته در انتظار بسر می برم
در کنار یکی از استخرهای همین شهر
mary
گاهی بهتر است به خودتان چیزی را که باعث شده همسرتان عاشق شما شود ، یادآوری کنید.
برای من خاطره جالبی است وقتی یادم می آید والی بار اول مرا دید، موهایم به خاطر رطوبت هوا فر خورده بود، حالتی که والی عاشق آن است و من از آن متنفرم، حالا ما در کرانه غربی زندگی می کنیم، جایی که که مه و رطوبت می تواند آزار دهنده باشد گاهی همین داستان رخ می دهد و من برق شادی را در چشم هایش می بینم و متوجه می شوم که یاد اولین دیدارمان افتاده است
حالِ من حالِ اسیری است که هنگامِ فرار….
یادش آمد که کسی منتظرش نیست، نرفت!