من دوستارِ دلیرانام: اما شمشیرزنی بس نیست. باید دانست که را به شمشیر باید زد!
وچه بسا در خویشتنداری و بگذاشتن و بگذشتن دلیری بیشتری هست: از این راه میتوان خود را برای دشمنی ارزنده تر نگاه داشت!…
دوستان، شما میباید خود را برای دشمنانی ارزندهتر نگاه دارید. از این رو میباید بسیاری را بگذارید و از کنارشان بگذرید.
به ویژه از کنار بسی فرومایگان که در گوشِتان دربارهیِ ملت و ملتها هیاهو میکنند.
چشمانِتان را از «باد» و «مباد» ایشان پاک نگاه دارید! آن جا حق بسیار است و ناحق بسیار؛ و هرکه بدانها بنگرد خوناش به جوش می آید.
دیدن همان و تیغ کشیدن همان! پس به جنگلها رو و شمشیر ات را بخوابان!
راهِ خویش در پیش گیر و بگذار ملت و ملتها به راههای خویش روند، که بهراستی راههایِ تاریکیست که بر آنها دیگر هیچ امیدی پرتوافکن نیست!
«چنین گفت زرتشت، فردریش نیچه، ترجمه داریوش آشوری»
یک متفکر با اطمینان به فرضیهٔ مطلق متمایل است