گلوله برفی
یه گلوله برفی برای خودم درست کردم
بهترین چیزی که میتونست باشه.
فکر کردم مثل یه حیوون خونگی نگهش دارم
و بذارم شبها با من بخوابه.
براش لباس راحتی درست کردم
و بالشی که زیر سرش بذاره.
تا اینکه دیشب فرار کرد،
اما قبلش — رختخواب رو خیس کرده بود.
«شل سیلورستاین، از مجموعهی سقوط به بالا»
Snowball
I made myself a snowball
As perfect as could be.
I thought I’d keep it as a pet
And let it sleep with me.
I made it some pajamas
And a pillow for its head.
Then last night it ran away,
But first — it wet the bed.
«Shel Silverstein, Falling up»