به هرجایی که بروید، همان جا خواهید بود
قرار بود جری و استر در هتلی در آوستین تگزاس سمیناری داشته باشند.
اگر چه قراردادها امضا شده بود، به نظر میرسید مسئولان هتل فراموش کرده بودند. وقتی آنها به آنجا رسیدند، مجبور بودند با عجله آنجا را برای سمینارشان آماده کنند.
استر به ما گفت: »شاید بهتر بود هتل دیگری پیدا می کردیم!»
و ما گفتیم که شما به هر جا بروید خودتان را هم همراه خواهید برد، چون الگوها و عادتهای ارتعاشیتان را با خود میبرید.
ما به آنها گفتیم دفترچهای بخرند و روی جلد آن با خط درشت بنویسند: کتاب جنبه های مثبت من.
و در صفحه اول آن بنویسند: جنبه های مثبت هتل ساپتارک در آوستین.
استر شروع به نوشتن کرد: «ساختمان زیبایی است. در جای خوبی قرار گرفته و دسترسی به مرکز شهر آسان است. فضای پارکینگ کافی است. اتاقمان همیشه تمیز است. احساس آرامش و عشق ورزی دارم. اتاقهایی به اندازههای متفاوت دارد بنابراین میتوانیم گروههای کوچک و بزرگ و همچنین به صورت زوج در سکوت شب بگذرانیم.»
وقتی اینها را نوشت، تعجب کرد که چرا تا به حال متوجه نشده بود هتل به این خوبی پیدا کرده است.
به عبارتی دیگر، توجه او به جنبههای مثبت چنان احساس خوبی نسبت به این هتل به او داده بود که نمیتوانست هیچ چیز بدی را در مورد آ ن هتل به خود جذب کند.
به عبارت دیگر او به خاطر نوشتن جنبه های مثبت – توجه اش را از گودال برگردانده بود.
هرخواستهای داشته باشید، کتاب جنبه های مثبت شما را بیشتر و بیشتر درحالت جذب قرار میدهد.
به گودالهای شهر توجه نکنید.
برگرفته از کتاب “فراتر از باور” نوشته استر هیکس (Esther Hicks) و جری هیکس (Jerry Hicks)
ترجمه یلدا قبادی (روانشناس)
انتشارات آسیم
عنوان اصلی کتاب: Ask and it is given: learning to manifest your desires
داستانی هست:
روزی کبوتری به همراه جوجه ی خود در جستجوی لانه بودند.
به هر جا که می رفتند، کبوتر کمی می نشست و بعد می گفت: «نه! اینجا بوی بدی می دهد!»
این اتفاق چند مرتبه تکرار شد.
تا اینکه جوجه کبوتر گفت: «مادر! فکر نمی کنی ما خودمان بوی بدی می دهیم؟!»