هر آدم عاقلی حاضر است به باجگیری که سر راهش را گرفته و تمام اموالش را طلب میکند و لوله تفنگش را به روی او نشانه رفته بگوید که تمام آن اموال را خود با کمال میل به او هدیه میکند و هیچ ادعایی هم ندارد. پس اگر انسان مجبور باشد که زیر سلطه حاکم مستبد زندگی کند، کم کم و به طور ناخودآگاه چنان به انحطاط میرود که خود او نیز درستی و صحت آنچه را انجام میدهد، تایید میکند، چرا که انسان فقط اگر یک بار هم که شده در تنهایی با خود به آن دروغ، به چشم حقیقت بنگرد و آن را بپذیرد، باری از دوش ضمیر خودآگاهش برداشته شده و زندگی آسان تر میگذرد.
«از کتاب بررسی روانشناختی خودکامگی»
ما را جلوتر از امروز می یابد
سرنوشت ما
برای چند لحظه به یک جراحت جسمانی بیندیشید
طبیعت بی درنگ دست به کار شده و چنانچه محل جراحت پاک شده باشد،
بسته شدن شکاف ، ترمیم را آغاز کرده و فرآیند درمان به سهولت انجام می دهد.
طبیعت بدن درباره درمان جراحات احساسی نیز همین خط مشی را پیروی می کند
زخم ها را پاک کن تا التیام یابی
پیش از رسیدن به مقام روشن بینی،هیزم بشکن و آب بیاور
و پس از رسیدن به مقام روشن بینی،هیزم بشکن و آب بیاور