امید هیچ معجزی ز مرده نیست زنده باش؛ هوشنگ ابتهاج س.م.ط.بالاپراکنده های ادبی2017-07-17 به سان رود که در نشیب دره سر به سنگ میزند رونده باش امید هیچ معجزی ز مرده نیست زنده باش. «تاسیان؛ هوشنگ ابتهاج» تاسیانرودزندهسایهشعرشعر معاصرشعر نوهوشنگ ابتهاج
به خاطر خدا س.م.ط.بالانثر آبدار2017-07-15 مردی کنار پل عابر پیاده نشسته بود. کیسه ی زباله می فروخت. همه سیاه. گفت: «به خاطر خدا یکی بخر.» … ادامه خواندن
به من فحش می دادند، زیرا تو را دوست می دارم س.م.ط.بالاپراکنده های ادبی, کتاب2015-06-21 دست نگاشته ای که در ادامه می آید در آخرین روزهای حیات شهید دکتر مصطفی چمران در خوزستان و هنگامی … ادامه خواندن1
آزادی. بخشی از کتاب پیامبر جبران خلیل جبران س.م.ط.بالاپراکنده های ادبی, کتاب2016-02-17 آنگاه مرد سخن وری گفت با ما از آزادی سخن بگو. و او پاسخ داد: در دروازه ی شهر و … ادامه خواندن
همه را شکل یار میبینم س.م.ط.بالاپراکنده های ادبی2013-04-13 شعر زیر توسط آقای “محمد نظری ندوشن” سروده شده و من آن را از سایت “دفتر طنز حوزه ی هنری” به نشانی اینترنتی http://www.daftaretanz.com ، نقل کرده ام. دائم از غصه میزنم بر سر زندگی مشکل است بیدلبر دوستانم شدند … ادامه خواندن