امید هیچ معجزی ز مرده نیست زنده باش؛ هوشنگ ابتهاج س.م.ط.بالاپراکنده های ادبی2017-07-17 به سان رود که در نشیب دره سر به سنگ میزند رونده باش امید هیچ معجزی ز مرده نیست زنده باش. «تاسیان؛ هوشنگ ابتهاج» تاسیانرودزندهسایهشعرشعر معاصرشعر نوهوشنگ ابتهاج
به خاطر خدا س.م.ط.بالانثر آبدار2017-07-15 مردی کنار پل عابر پیاده نشسته بود. کیسه ی زباله می فروخت. همه سیاه. گفت: «به خاطر خدا یکی بخر.» … ادامه خواندن
فریاد س.م.ط.بالاپراکنده های ادبی2015-07-16 مشت می کوبم بر در پنجه می سایم بر پنجره ها من دچار خفقانم، خفقان! من به تنگ آمده ام … ادامه خواندن2
اعتراف ؛ شعری از قیصر امین پور س.م.ط.بالاپراکنده های ادبی2017-02-16 اعتراف خارها خوار نیستند شاخههای خشک چوبههای دار نیستند میوههای کال کرم خورده نیز روی دوش شاخه بار نیستند پیش از آنکه برگهای زرد را زیر پای خویش، سرزنش کنی خشخشی به گوش میرسد: برگهای بیگناه، با زبان ساده اعتراف … ادامه خواندن
درخت. تنها خداست که میتواند درخت بیافریند س.م.ط.بالاپراکنده های ادبی, شاه بیت2016-03-08 درخت باور ندارم که روزی سرودهای را ببینم که به زیبایی یک درخت باشد درختی که دهان گرسنهاش به سینه … ادامه خواندن