نفس نفس زدنم را خوب می داند
ایستگاهی که سر بازان جنگ را بدرقه می کند

من مضطربم
از افکاری که بیایند و خیابانی را خیس کنند

من مضطربم
از رنگ هایی که دلهره ای را به راه بیندازند

این روزها از آسمان شهر هر چیزی می بارد
چه اتفاقی خواهد افتاد

چه فرقی می کند
مهم نیست

وقتی تو با شلیک گلوله ای در آغوشم هستی

mary

دسته بندی شده در:

برچسب شده در:

, ,