می خواست زندگی خودش را داشته باشد. رؤیاها و آرزوهایش را. فرهنگ خودش را بسازد. می خواست بداند. می خواست اهل اندیشه باشد. اما تنها بود.
هر کسی او را می دید، می پرسید: «چرا خسته ای؟»، «چرا بی حوصله ای؟»، «چرا بد اخلاقی؟»، «چرا لاغر شدی؟»، «مریض شدی؟»، «چرا خواب آلودی؟» و او تنها بود.
آرزوهایش را از یاد بُرد. آرمان ها را کنار گذاشت. فرهنگ را نادیده گرفت و خوبی ها را پوچ پنداشت. خواست تا تنها باشد؛ تنها بماند؛ و در تنهایی به فراموشی سپرده شود. غافل از اینکه این اتفاق برای همه رخ خواهد داد. آن زمان که در گوری تاریک به حال خود رها می شوند.
او هم مُرد. بدون اینکه بداند چرا به دنیا آمد، چرا زندگی کرد و چرا مُرد.
«س.م.ط.بالا»
پادشاهان ، تاج و مقام خود را و قهرمانان سلاح هایشان را در این دنیا باقی می گذارند . اما در این میان انسان ها ، ارواح بزرگی هستند که جلال و شکوه از وجودشان ساطع می شود . آن ها بزرگی خود را از اشیای جهان مادی کسب نکرده اند ، بلکه عظمت از درون خود آن هاست.
انسان با استعداد ، همانند تیر انداز ماهری است که درست به هدفی میزند که دیگران
نمی توانند به آن دست یابند .
نابغه ، همانند تیر انداز ماهری است که
درست به هدفی میزند که دیگران نمی توانند ببینند.
زندگی شاد غیر ممکن است .بهترین زندگی که بشر می تواند بدست آورد
زندگی شجاعانه است
اگر نمی خواهیم بازیچه دستان هر فرومایه و مایه تمسخر هر نادانی شویم ، اولین قانون ، خویشتن داری و تنهایی است.
ثابت شده است که عمیق ترین آرزوی پنهانی هر انسانی این است که او را بشناسند و به او احترام بگذارند . همچون هدیه ای که در مراسمی رسمی می دهند . ستایش دیگران حتی اگر فقط یک کلمه باشد.
شخصیت بشر طالب عشق است . هر انسانی در درون خود ارزش ، اهمیت و وقار می کند .
بنابراین هنگامی که به کسی احترام می گذارید و یا او را دوست دارید به او کرامت بخشید او نیز متقابلا همین کار را می کند .
دکتر نورمن وینسنت پیل در نطقی که خطاب به کمدین های حرفه ای ایراد کرد.
آیا باور می کنید که برای ارتباط با دنیا ، فقط و فقط چهار راه وجود دارد و ما را براساس همین چهار نوع ارتباط ارزشیابی می کنند؟
کاری که می کنیم
جوری که به دنیا نگاه می کنیم
آنچه می گوییم
و آن گونه که آن را بیان می کنیم