اگر آن تردیدهایمان را نداشتیم، چگونه بدان یقین نشاط بخشمان دست می یافتیم؟
چه بانگ شومی است بانگ سیاست؛ اَه، چه توهینی! خدای را به گاه سحر شکرگزارم که دغدغه و شور امپراتوری روم ندارم. بسی غنیمت، بسی سعادت که نه قیصرم، نه پادشاه جهانم. "یوهان ولفگانگ گوته"
نام بعضی نفرات رزق روحم شده است. وقت هر دلتنگی، سویشان دارم دست جرئتم میبخشد روشنم میدارد. «نیما یوشیج»
من از ننگ خویش سخن میگویم. باشد که دیگران از ننگهایشان بگویند.