تا به یک بیمار یا یک سالخورده یا یک جَسَد بر میخورند در دَم میگویند: «زندگی باطل است!» اما اینان تنها خود باطل اند؛ خود و چشمانِ شان که جز یک نما از هستی را نمیبیند. فرو رفته در عمق افسردگی و آرزومندِ یک حادثهی کوچک که مرگ آوَرَد: این گونه چشم به راه اند و دندان برهم میسایند.