فلک را جور بیاندازه گشتست
جهان را رسم و آیین تازه گشتست
هَزار امروز همآواز زاغ است
گل از بیرونقیها خار باغ است
نه خندان غنچه نه سرو از غم آزاد
نه گل خرم نه بلبل خاطرش شاد
غم دیرینه گر در سینه داری
چه غم گر بادهٔ دیرینه داری
دو چیز اندُه برند از خاطر تنگ
نی خوش نغمه و مرغ خوشآهنگ
فلک را عادت دیرینه این است
که با آزادگان دائم به کین است
«میرزا نصیر اصفهانی – قرن 12»
بسیار عالی ♥
دیوان اشعار کاملش رو از کجا تهیه کنم ؟
چه عجیب — شرح حال امروز ما هست !!!