حکیمی، پسران را پند همی داد که جانان پدر، هنر آموزید که مُلک و دولت دنیا اعتماد را نشاید و سیم و زر در سفر به محل خطر است؛ یا دزد به یک بار ببرد یا خواجه به تفاریق بخورد؛ اما هنر، چشمه ی زاینده است و دولت پاینده و اگر هنرمند از دولت بیفتد، غم نباشد که هنر در نَفسِ خود، دولت است؛ هنرمند هر جا روَد، قدر بیند و بر صدر نشیند و بی هنر، لقمه چیند و سختی بیند.
«گلستان سعدی»
سلام. تشکر.
هیچ تفنگی گلوله را تا ابد در سینه اش نگه نمی دارد !!
چرا شاید نگه داره
درسته،از سینه خودش به سینه دیگری وارد می کند
درسته ولی از سینه خودش می فرسته تو سینه یه کس دیگه…