آدرس

پیرمرد می گفت: «یعنی چه عقلی داشته اونی که اینو ساخته. سوزن رو می ذاری تو، نخ رو می ذاری اینجا. حالا اینو ول می کنی. به همین سادگی». پیرمرد توی مترو “سوزن نخ کن” می فروخت. به همین سادگی. انگار خبر نداشت از سفر به فضا، شکاف اتم و سوراخ لایه ی اوزون، ربات ها و … از اینها بی خبر بود اما یک چیز را خوب می دانست. ای کاش از او می پرسیدم؛ آدرس زندگی را…

«س.م.ط.بالا»

دیدگاه‌ها

یک پاسخ به “آدرس”

  1. سهراب نیم‌رخ
    سهراب

    اون پیرمردو من هم دیدم اتفاقا کارش خیلی درسته، با همه ی دست فروشای تو مترو فرق داره… یه جنس خاص رو پیدا کرده و داره روش به بهترین روشی که می تونه بازاریابی می کنه شاید اگه اون آدم تو یه زمان و مکان دیگه ای بود جزو آدمای موفق می شد.
    با خودش گفته حالا که دارم دست فروشی می کنم بزار یه کار خاص بکنم… از بین این همه دست فروش تو اون مترو بعد از چند سال من فقط اونو به خاطر داردم چرا؟
    امروز تو گوگل زدم پیرمرد نخ سوزن کن فروش و کلی مطلب راجبش اومد شاید راجب یه میلیاردر تو این مملکت نصفه نصفه اینم مطلب تو اینترنت نباشه… اینجوری به قضیه نگاه کن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *