چ چرا دوستی گیری که بمیرد؟! 2014-07-03 1 دقیقه زمان مطالعه 0 9 نقلست که یک روز شیخ ابوبکر شبلی رحمةالله علیه یکی را دید زار میگریست. گفت: چرا میگریی؟ گفت: دوستی داشتم بمرد. گفت: ای نادان چرا دوستی گیری که بمیرد؟! “تذکرة الاولیاء .:. عطار” دسته بندی شده در: آورده اند که ... برچسب شده در: تذکرة الاولیاء, حکایت, دوست, شیخ ابوبکر شبلی, عطار, عطار نیشابوری, نثر کهن اشتراک گذاری مقاله: