من می خواهم صحنه هایی را به تو نشان دهم که مثل سیلی به صورتت بخورد و امنیت تو را خدشه دار کند و به خطر بیندازد. می توانی نگاه نکنی، می توانی خاموش کنی، می توانی هویت خود را …
هیچ مُرده ای نبود که مرا بیازارد. چه با کلام، چه با کردار. هیچ مُرده ای کلاه از سرم برنداشت و کلاهی نگذاشت بر سرم به غایت گشاد. هیچ مُرده ای به من دروغ نگفت. چه دونه دونه چه جُفت …