جهان سومی ها مردمانی هستند سخت کوش در نام جویی و استوار بر یک پا (که مرغ را یک پا بیشتر نباشد و باقی بهانه است.) جهان اولی ها مردمانی هستند سخت کوش در کام جویی و دوان با دو پا (دو پا هم قرض می کنند، اگر نشد به زور به چنگ می آورند.)
جهان سومی ها آرزوهای بلند دارند و از کودکی دوست داشته اند یک جهان اولی باشند اما آرزو بر دل مانده و فغان می کنند از جبر جغرافیایی. جهان اولی ها، فرزندان جهان سومی هایی هستند که روزی تصمیم گرفته اند جهان اول را بنا کنند و چون چنین شد سال هاست که پایکوبی می کنند.
جهان سومی ها مردمانی هستند که آنچه ندارند از جهان اولی ها می خرند. جهان اولی ها مردمانی هستند که آنچه دارند به جهان سومی ها می فروشند به شرط آنکه فاصله ی مناسب طبق استانداردهای بین المللی، بین جهان اول و جهان سوم حفظ شود.
اصولا جهان اولی ها مردمانی زیباتر هستند. زنانی خوش سیما و مردانی خوش تیپ، با چشمان آبی و موهای بلوند و قامتی چون سرو. چرا؟ چون آنها زودتر به فکرشان رسید که مجلات مُد منتشر کنند، سالن های زیبایی راه اندازی کنند، رنگ و هنر و تصویر و صدا را با هم درآمیزند و بشوند مظهر زیبایی. جهان سومی ها می مانند با اتاق های عمل، آرایشگاه ها و هزار جور مصیبت دیگر تا کمی نزدیک شوند به این نمونه های زیبایی از جهان اول.
اصولا جهان سومی ها مردمانی هستند که همیشه باید روی سکوی نفر سوم بایستند، حتی اگر اول شده باشند.
جهان اولی ها غنی هستند و جهان سومی ها فقیر…
جهان سومی ها تروریست هستند و جهان اولی ها پرچم داران حقوق بشر…
کافیست. کافیست. کافیست این همه اباطیل.
من از جهان سوم، چهارم، دهم یا ته دنیا فکر می کنم مرزی نیست بین جهان سوم و جهان اول جز اندیشه، آنچه به آن می اندیشیم و نتیجه ای که از آن می گیریم (مرزی که دشوار است عبور از آن.)

«س.م.ط.بالا»

دسته بندی شده در: