مردم این روزگار چنان سخن گویند که گویی باد معده ای است با صدای بسیار.
اگر عارضه ی شیمیایی بر مردمان اطراف وارد نشد، با افتخار سینه سپر می کنند که ما چه کردیم و چه کردیم و… دیوار صوتی را شکستیم و… غرشی بود شیر گونه.
اما وای از آن روز که بوی گاز خردل و سایر گازها به مشام برسد. آن وقت است که هر کس انگشت اتهام به سوی دیگری گرفته و چنان ملتمسانه اصرار می ورزد که گویی همین الساعه سازمان های حقوق بشری آمده اند به چنین جرم بزرگی او را به دادگاه لاهه برده و به دست عدالت بسپارند و… و زهی خیال باطل…
«س.م.ط.بالا»