خسته و کلافه و درمانده… اینچنین حالتی داشت. به هر کس که میشناخت رو انداخته بود. حتی به آن ها که نمی شناخت. اما نه … کسی وقت ندارد. همه گرفتار. تلفن ها یا خاموشند یا اشغالند و یا «مشترک …
صبحِ زود، مرد بیدار شد. مثل پانزده هزار و سیصد و سی روز دیگر که صبحِ زود از خواب بیدار شده بود (شاید بخواهید سن او را حساب کنید. اما این عددی دقیق نیست. من دوران کودکی و نوجوانی و …
نوشته های شما همیشه فوق العاده اند
زمین به ما آموخت
ز پیش حادثه باید که پای پس نکشیم
مگر کم از خاکیم؟
نفس کشید زمین، ما چرا نفس نکشیم؟!
فریدون مشیری
همیشه با یک پا به طرف سراشیبی و یا پای دیگر رو به بلندی رفتهایم
و درنتیجه
وجود مان معلق بوده است…
بزرگ علوی