جمعی نزد یزید رقاشی بودند و هر یک چیزی آرزو می کرد؛ یزید به ایشان گفت: «من هم چیزی آرزو می کنم.» گفتند: آرزوی تو چیست؟ گفت: «کاش ما آفریده نمی شدیم و حال که آفریده شدیم، کاش نمی مردیم و حال که می میریم، کاش مبعوث نمی شدیم و حال که مبعوث می شویم برای قیامت، کاش حساب از ما نمی خواستند و هرگاه حساب از ما بخواهند، کاش عذاب نمی کردند و هرگاه ما را عذاب کنند، مخلد و همیشه در جهنم نبودیم.»

به نقل از: زهرالربیع جزایری

پی نوشت ها را در ادامه مطلب بخوانید تا بیشتر بدانید.

پی نوشت: در مورد یزید بن ابان رقاشی در لغت نامه دهخدا چنین آمده است: یزید از زهاد بود. هشام از ثابت بنانی روایت کند که «هیچکسی را در طول قیام (نماز) و شب زنده داری از یزیدبن ابان شکیباتر ندیدم». یزید چهل و دو سال روزه گرفت و هفتاد سال به خاطر خدا گرسنگی کشید تا جسمش افسرده شد و رنگش دگرگون گشت و چندان از ترس خدا گریه کرد که پلکهایش آشفته شد و اشک دیده مسیر خود را در رخسار او سوزاند. شدت زهد و تعبد او را از حفظ حدیث بازمی داشت، از این رو ناقلان حدیث کمتر از او روایت دارند.

پی نوشت: “زهرالربیع” مجموعه ای از لطایف عربی است که به زبان فارسی نیز ترجمه شده است. در مورد “سید نعمت ا… جزایری” به نقل از سایت “ویکی فقه” بدانید که: جزایری‌، سید نعمت‌اللّه‌، فقیه‌، محدّث‌ و ادیب‌ امامی‌ قرن‌ یازدهم‌ و دوازدهم‌ می‌باشد. وی‌ سرسلسله خاندان‌ مشهور علمی‌ و دینی‌ سادات‌ جزایری ‌بود که‌ سه‌ قرن‌ در منطقه خوزستان، به‌ویژه‌ شوشتر، خدمات‌ ارزنده‌ای‌ کردند. نسب‌ آنها به‌ عبداللّه‌ بن‌ موسی‌ بن‌ جعفر، فرزند امام‌ کاظم ‌علیه‌السلام‌ می‌رسد. سید نعمت‌اللّه‌، به‌ نوشته خودش‌، در ۱۰۵۰ در روستای‌ صَباغیه‌ از جزایر بصره ‌،محلی‌ میان‌ دجله ‌و فرات، به‌دنیا آمد. جزایری‌ در جزایر بصره‌، حویزه‌، شیراز و اصفهان‌ نزد عالمان‌ بسیاری‌ به‌ تحصیل‌ علوم‌ دینی‌ پرداخت‌. وی‌ در ۱۱۱۱ برای‌ زیارت‌ به‌ مشهد رفت‌ و در راه‌ بازگشت‌ به‌ شوشتر، در خرّم‌آباد بیمار شد و در پل‌دختر درگذشت‌ و در همان‌جا به‌ خاک‌ سپرده‌ شد. آرامگاه‌ او در آن‌جا معروف‌ است‌. وفات‌ وی‌ را در ۲۳ شوال ‌۱۱۱۲ ذکر کرده‌اند.

پی نوشت: “مبعوث” شدن در اینجا به معنای برانگیخته شدن است.

پی نوشت: “مخلد” به همان معنای جاویدان و دائمی است.

دسته بندی شده در: