سلطان سنجر را در آن وقت که به دست غزان گرفتار شده بود، پرسیدند: «علت چه بود که مُلکی بدین وسعت و آراستگی که تو را بود، چنین مختل شد؟»
گفت: «کارهای بزرگ به مردم خُرد فرمودم و کارهای خُرد به مردم بزرگ؛ که مردم خُرد کارهای بزرگ را نتوانستند کرد و مردم بزرگ از کارهای خُرد عار داشتند و در پی نرفتند. هر دو کار تباه شد و نقصان به ملک رسید و کار لشکری و کشوری روی به فساد آورد.»
«تذکره ی دولتشاه سمرقندی»
چیزهایی هست که باید نوشت ....
خواندن بعدی
چون که صد آید، نود هم پیش ماست پوشش صد عیب ما هم ریش ماست چون که جان بر لب رسد ما مُرده ایم نان به نرخ روز با هم خورده ایم… «س.م.ط.بالا» (به تاریخ: هجدهم آذر ماه یک هزار …
یکی از متعبّدان در بیشه زندگانی کردی و برگ درختان خوردی. پادشاهی به حکم زیارت به نزدیک وی رفت و گفت: «اگر مصلحت بینی به شهر اندر برای تو مقامی بسازم که فراغ عبادت از این به دست دهد و …
فرعون خوشه اى انگور در دست داشت و تناول مى کرد. ابلیس نزدیک او آمد و گفت: هیچکس تواند که این خوشه انگور تازه را خوشه مروارید سازد؟ فرعون گفت: نه. ابلیس به لطایف سحر آن خوشه انگور را خوشه …