باز گردد عاقبت این دَر؟ بلی *** رو نماید یارِ سیمین بَر؟ بلی ساقی ما یاد این مستان…
شعر
166 مقاله
166
مرا نیز چون دیگران خنده ای هست، و اشکی و شکی، جنونی و خونی، رها کن مرا؛…
عشق حادثه ای است که دیگر اتفاق نخواهد افتاد؛ از آن زمان که آدم یاد گرفت چگونه…
غم هایی هست که تنها می توان لبخند زد بهشان…
صدای اره می آید مجموعه ی شعری از مریم جعفری آذرمانی است. بخش هایی از این مجموعه…
شعری از “ناصر فیض” از مجموعه شعر طنز “فیض بوک“: گفتند که از مشکل مسکن بنویسم طناز…
دوش میآمد و رُخساره برافروخته بود تا کجا باز دلِ غمزدهای سوخته بود رسم عاشق کُشی و…
تو چنان زخمِ عمیقی زده ای بر دلِ من که دوایی بهرِ درمانش در این عالم نیست…