
به هرجایی که بروید، همان جا خواهید بود
قرار بود جری و استر در هتلی در آوستین تگزاس سمیناری داشته باشند.
اگر چه قراردادها امضا شده بود، به نظر میرسید مسئولان هتل فراموش کرده بودند. وقتی آنها به آنجا رسیدند، مجبور بودند با عجله آنجا را برای سمینارشان آماده کنند.
استر به ما گفت: »شاید بهتر بود هتل دیگری پیدا می کردیم!»
و ما گفتیم که شما به هر جا بروید خودتان را هم همراه خواهید برد، چون الگوها و عادتهای ارتعاشیتان را با خود میبرید.
ما به آنها گفتیم دفترچهای بخرند و روی جلد آن با خط درشت بنویسند: کتاب جنبه های مثبت من.
و در صفحه اول آن بنویسند: جنبه های مثبت هتل ساپتارک در آوستین.
استر شروع به نوشتن کرد: «ساختمان زیبایی است. در جای خوبی قرار گرفته و دسترسی به مرکز شهر آسان است. فضای پارکینگ کافی است. اتاقمان همیشه تمیز است. احساس آرامش و عشق ورزی دارم. اتاقهایی به اندازههای متفاوت دارد بنابراین میتوانیم گروههای کوچک و بزرگ و همچنین به صورت زوج در سکوت شب بگذرانیم.»
وقتی اینها را نوشت، تعجب کرد که چرا تا به حال متوجه نشده بود هتل به این خوبی پیدا کرده است.
به عبارتی دیگر، توجه او به جنبههای مثبت چنان احساس خوبی نسبت به این هتل به او داده بود که نمیتوانست هیچ چیز بدی را در مورد آ ن هتل به خود جذب کند.
به عبارت دیگر او به خاطر نوشتن جنبه های مثبت – توجه اش را از گودال برگردانده بود.
هرخواستهای داشته باشید، کتاب جنبه های مثبت شما را بیشتر و بیشتر درحالت جذب قرار میدهد.
به گودالهای شهر توجه نکنید.
برگرفته از کتاب “فراتر از باور” نوشته استر هیکس (Esther Hicks) و جری هیکس (Jerry Hicks)
ترجمه یلدا قبادی (روانشناس)
انتشارات آسیم
عنوان اصلی کتاب: Ask and it is given: learning to manifest your desires

عشق و اراده (Love and will) اثر برجستهی رولو می(Rollo May)، یکی از پبشگامان روانشناسی وجودی(اگزیستانسیال) آمریکاست. در این کتاب که به گفته رولو می محصول 30 سال تأمل، تجربه و تخصص اوست، سرگذشت دو خصیصه بنیادی یعنی عشق و اراده را در جوامع انسانی از نگاه اسطورهای تا مدرنیته در چشماندازی وجودگرایانه رمزگشایی میکند.
این کتاب با ترجمه دکتر سپیده حبیب، توسط نشر دانژه به زبان فارسی منتشر شده است.
دیباچه
همه آنچه هست، دلانگیز است. آفتاب از فراز کوه سر بر میآورد و سبزی شگفت انگیز با پرمایگی وافرش از دره ژرف سرازیر میشود. گویی درختان در طول شب اندکی قد کشیدهاند و علفزار با میلیونها سوسن وحشی سیاهچشم از هم شکفته است.
این رفت و آمد بیپایان، بازگشت ابدی: روییدن، جفت گیری، مردن و دوباره روییدن را باز حس میکنم. و میدانم آدمیزاد هم بخشی از این رفت و بازگشت ابدیست، بخشی از اندوهش و بخشی از آهنگش. ولی شعور انسانِ جستوجوگر فرامیخوانَدش تا از این بازگشت ابدی برگذرَد. من نیز مانند دیگرانم جز آنکه جستوجویی متفاوت را برگزیدهام. همواره بر این اعتقاد بودهام که باید در جستوجوی حقیقت درونی بود با این باور که میوهی ارزشهای آینده تنها زمانی قادر به رشد است که بذرش را تاریخ امروز ما افشانده باشد.
معتقدم به ویژه در این سدهی بیستمِ در حال گذار، زمانهای که حاصل کامل شکست ارزشهای درونیمان را به نظاره نشستهایم، بسیار مهم است که به جستوجوی سرچشمهی عشق و اراده برخیزیم.
درباره این کتاب به نقل از سایت الف بیشتر بخوانید:
رولو مِی (۱۹۰۹-۱۹۶۹) روانشناس بزرگ و پدر روانشناسی اگزیستانسیال آمریکا در شصت سالگی اثری منتشر کرد که به قدری مورد استقبال قرار گرفت که کتاب پرفروش همان سال شد. این شاهکار کم نظیر که “عشق و اراده” نام داشت، جایزه ملی رالف والدو امرسون را نیز در سال بعد از آن خود کرد. رولو می در باب این کتاب خود در فصل اول میگوید: “من این کتاب را بر اساس تجربه ۲۵ سال کار فشرده خود مینویسم که به عنوان روان درمانگری روانکاو، به درمان کسانی پرداختهام که میکوشند با تعارضهای خود روبهرو شوند و به آنها بپردازند. زیربنای این تعارضها وجوه از کار افتاده عشق و اراده است. به عبارتی هر روان درمانگر همواره در حال پژوهش است یا باید باشد، پژوهش به معنای کندوکاو برای یافتن سرچشمهها”. پس این اثر کندوکاوی برای یافتن سرچمشههای عشق و اراده است. اما چه ضرورتی دارد که در پی چنین کاری باشیم؟
از نظر رولو می دلیل این مطلب یک نکته تکان دهنده در مورد وضعیت عشق و اراده در زمانه ماست. آن نکته تکان دهنده این است که گرچه در گذشته عشق و اراده را پاسخ معضلات زندگی قلمداد میکردند، اکنون اما خودشان به مشکل زندگی بدل شدهاند. این دو مورد نه تنها دچار مشکل شدهاند، بلکه خود مسبب مشکلات گوناگونی برای ما هستند. برای نمونه به علت وجود مشکلاتی در عشق و اراده، اساس وجودمان از احساسات و فرآیندهای مرتبطی که عشق و اراده دو نمونه شاخص آنهاست، تهی شده است. انسانها از روی ناچاری در خود فرو میروند و با نوع جدیدی از بحران هویت درگیر میشوند. در مرحله بعدی دچار بیاحساسی میگردند. مرحله بعد از آن هم خشونت است؛ زیرا هیچ کس نمیتواند تجربه کرختکننده عجز و ناتوانی خود را به مدت طولانی تاب آورد.
اساسا باید گفت جهان ما در وضعیتی به سر میبرد که عشق ورزیدن و اراده کردن در آن به طرز عجیبی دشوار شده است. در جهانی که دارای پیشرفتهترین ابزار ارتباطی است، برقراری ارتباط شخصی واقعی بسیار دشوار و نادر میشود. بسته شدن راههای تاثیرگذاری ما بر دیگران و تاثیرگذاری دیگران بر ما اختلال اصلی موجود در عشق و اراده است. به همین علت عشق و اراده روزبهروز مسئلهدارتر میشوند تا جایی که برخی بر این باورند که دستیابی به این دو اساسا ناممکن است.

کتاب “درمان شوپنهاور” ترجمه ای از کتاب “The Schopenhauer Cure” نوشته ی “اروین د.یالوم” (Irvin D. Yalom) است که توسط “نشر قطره” و با ترجمه ی “سپیده حبیب” منتشر شده است.
اروین د.یالوم – استاد بازنشسته ی روانپزشکی دانشگاه استنفورد، روان درمانگر اگزیستانسیال و گروه درمانگر – در این کتاب نیز هم چون رمان “وقتی نیچه گریست” با زبان سحرانگیز داستان، به معرفی اندیشه های پیچیده ی فلسفی و توصیف فنون روان درمانی و گروه درمانی می پردازد.
درونمایهی کتاب
یالوم در رمان درمان شوپنهاور تصور می کند فیلسوف معاصری به نام فیلیپ که فردی منزوی و نوعی رونوشت شوپنهاور است، به یکی از گروه های درمانی روان درمانگر مشهوری به نام جولیوس وارد می شود که خود به دلیل رویارویی ناگهانی با سرطان – و مرگ خویش – به مرور دوبارهی زندگی و کارش نشسته است. فیلیپ آرزو دارد با به کارگیری اندیشه های شوپنهاور، به یک مشاور فلسفی بدل شود و برای این منظور نیازمند سرپرستی جولیوس است. ولی جولیوس می خواهد به کمک اعضای گروه به فیلیپ بقبولاند که این ارتباط انسانی ست که به زندگی معنا می بخشد؛ کاری که هیچ کس برای شوپنهاور تاریخی نکرد.
دکتر اروین یالوم در مورد این کتاب چنین می نویسد:
می خواستم نه تنها قهرمان داستان من با مرگ خویش کنار بیاید، بلکه به مراجعان خود نیز کمک کند تا با مرگ مواجه شوند. دلیل انتخاب و معرفی موضوع مرگ در فرایند روان درمانی به سال هایی باز می گردد که با بیماران سرطانی درمان ناپذیر کار می کردم. بیماران زیادی را دیدم که در مواجهه با مرگ پژمرده نشدند بلکه برعکس دچار تغییراتی اساسی شدند که تنها می توان آن را رشد شخصیت، پختگی یا پیشرفت خردمندی نامید. آن ها در اولویت های زندگی خود تجدید نظر کردند، موضوعات روزمره را ناچیز می شمردند، از داشته های مهم خود مانند کسانی که دوستشان دارند، از تغییر فصول، از شعر و موسیقی که مدت های مدیدی از آن ها غافل مانده بودند، شاکر و شادمان می شدند. یکی از بیمارانم می گفت “سرطان، روان رنجوری را شفا می بخشد” اما افسوس که انسان باید تا لحظات آخر زندگی، هنگامی که بدنش مورد تهاجم سرطان قرار می گیرد، منتظر بماند تا بیاموزد چگونه زندگی کند.

کتاب “روانشناسی آموزش قاطعیت : وقتی که میخواهید بگویید نه نگویید بله” نوشته ی “هربرت فنسترهایم” (Herbert Fensterheim) و “جین بر” (Jean Baer) است. این کتاب با عنوان اصلی “Don’t Say Yes When You Want to Say No: How Assertiveness Training Can Change Your Life” در سال 1975 میلادی منتشر شده و “عباس چینی” در سال 1378 شمسی به فارسی برگردانده است.
میتوان عصبی نبود و طبیعی بودن را آموخت
روانشناسی آموزش قاطعیت : وقتی که می خواهید بگویید نه نگویید بله
انسان خوستار عمر با عزت و رضایتبخش است، ولی زندگی موانع و مشکلاتی پیش می آورد که ما را از رسیدن به این هدف دور می سازد. اجتماع به ما می آموزد به راه هایی عمل کنیم که با این منظور ناسازگار است. دنیا پر از کسانی است که به نحو حقارت آمیزی زندگی می کنند. آنها احساسات خشم و محبت خود را بروز نمی دهند، امیال خویش را سرکوب می کنند و در مقابل خواسته های دیگران تسلیم می شوند و آرزوهای خود را در دل نگاه میدارند و چون هیچگونه کنترلی بر زندگی خود ندارند به طور فزآینده ای نامطمئن می شوند. آنها حالت عدم قاطعیت را قبول می کنند.
شما رفتار عدم قاطعیت را با نتایج زیان بارش فرا می گیرید گرچه آن الگویی عصبی در زندگی شماست، و می توانید آن را از یاد ببرید. راه حل این مشکلات را می توانید در آموزش قاطعیت پیدا کنید.
هدفهای فرعی را تعیین کنید. تصویر ذهنی ایده آلی از خود مجسم کنید از خود بپرسید که میخواهم چگونه باشم. خود ایده آل را با تمام استعدادها و صفاتی که دوست دارید داشته باشید ببینید.
-
محدودیت های خود را بشناسید
قبول کنید که در یک زمان نمی توان همه چیز شد. زمان انسان رنسانس تمام شده است شما باید اولویتها را در نظر بگیرید در این صورت ممکن است از بعضی از هدفها کاملا صرف نظر کنید.
محدودیت هدفها را از نظر استعداد و سن قبول کنید. در پنجاه سالگی می توان پیانو زدن را برای تفریح یاد گرفت، ولی برای شرکت در کنسرت خیلی دیر است. اگر قدرت هماهنگی کمی دارید بدیهی است نمی توانید قهرمان تنیس شوید اما می توانید برای تفریح آن را یاد بگیرید. همین که خود را با اعمال و زندگی تان مورد بررسی قرار دهید هدفهای دراز مدت شما ممکن است تغییر کند. درباره هدفهای دراز مدت هیچ چیز تغییر ناپذیر نیست گاهی بدون اینکه آگاه شوید تغییرات به تدریج پیش می آیند.
-
یاد بگیرید دعوا کنید اما منصفانه
در کتاب “دشمن صمیمی” نوشته جورج آر.باخ و پیتر ویدن این طور نوشته شده است: «نزاع لفظی بین دوستان صمیمی و نزدیک نه تنها قابل قبول است بلکه سازنده و مفید نیز هست»
در یادگیری نزاع شما میخواهید به سه هدف برسید: درک و رسیدن به اهداف نزاع، ابراز احساسات از طریق نزاع و کنترل کردن نزاع مخرب.
نزاعهای خود را بعدا مورد بررسی قرار دهید. آیا پیروزی شما در شرایط عادلانه به دست آمده است؟ اعتماد را افزایش داده است؟ آیا مبارزه صریح و مستقیم بوده است؟ چه چیزهایی را دوست داشتید و چه چیزهایی را دوست نداشتید؟
-
قاطعیت از طریق خویشتنداری
در منظومه بزرگ و حماسی اودیسه و هومر شرح می دهد که اولیس بعد از فتح جنگ تروا به اتفاق ملوانان خود به طرف مملکت حرکت کردند، راه آنها به ایتاکا از کنار جزیره سیرنس می گذشت. این جزیره مأمن مخلوقاتی بود که نیمی از آنها زن و نیمی دیگر پرنده بودند آنها با موسیقی فریبنده ملوانان را اغوا میکردند تا به ساحل بیایند تا آنها را دریده و بخورند. اولیس تصمیم گرفت در گوش ملوانان موم گذاشته تا از کنار جزیره عبور کرده و نجات پیدا کنند. در اصطلاح روانشناسی مدرن برداشتن انگیزه و جلوگیری از واکنش نامیده می شود. وقتی مردی که رژیم غذایی دارد غذا را از جلو چشمش دور نگه می دارد عمل برداشتن انگیزه را انجام می دهد. شما می توانید رفتار خود را اصلاح کرده کنترل کنید یا تغییر دهید. با استفاده از یک رشته تکنیکهای رفتاری می توانید پیشامدهای احتمالی، اقدامات، پاداشها و حتی مجازاتها را نظم دهید که واکنش شما آن طور که می خواهید باشد. حتی اگر عادت بدی در شما ریشه دوانده است می توانید رفتارهای دلخواه را جانشین رفتارهای ناپسند کنید.
مشکلات قاطعیت منجر به رفتار نامناسب می شود. اساسا اگر قاطع نباشید خیلی ضعیف جلوه می کنید. چون برای منافع خود ایستادگی نمی کنید احساس آزرده گی، اضطراب و کم ارزشی می کنید. اعمال و عکس العملهای ناقص ممکن است رفتار تجاوزکارانه داشته باشد که در بعضی موارد بروز این رفتار و دور تسلسل شما را در دام مارپیچ عصبی می اندازد.
آخرین دیدگاهها