برچسب: احساس

  • خودشناسی و آگاهی به احساس در همان لحظه ابراز

    خودشناسی و آگاهی به احساس در همان لحظه ابراز

    خودشناسی

    در یک حکایت قدیمی ژاپنی آمده است:

    روزی یک جنگجوی سامورایی از استاد خود می‌خواهد که مفهوم بهشت و جهنم را برایش توضیح دهد. استاد با حالتی اهانت آمیز پاسخ می‌دهد: «تو آدم نادانی بیش نیستی و من نمی‌توانم وقتم را با افرادی مثل تو تلف کنم.»
    سامورایی که غرورش جریحه دار شده است برافروخته و خشمگین می‌شود، شمشیرش را از نیام بیرون می‌کشد و می‌غرد: «می توانم تو را به خاطر این گستاخی بکشم.»
    استاد در جواب به آرامی می‌گوید: «این جهنم است.»
    سامورایی با مشاهده‌ی این حقیقت که چطور برای لحظه ای اسیر خشم شده بود در خود فرو می‌رود، آرام می‌گیرد، شمشیرش را غلاف می‌کند، در برابر استاد خود سر تعظیم فرو می‌آورد و از او به خاطر این بصیرت تشکر می‌کند.
    استاد بلافاصله می‌گوید: «این همان بهشت است.»

    هوشیاری سریع سامورایی در مورد آشوب و اضطراب درونی خود، به خوبی تفاوت اساسی میان اسیر بودن در یک احساس و آگاه بودن از آن را نشان می‌دهد.

    سقراط هنگامی که می‌گوید: «خودت را بشناس» به این نکته کلیدی در هوشیاری عاطفی اشاره دارد که باید به احساس خود در همان زمان که در حال ابراز آن هستیم، آگاهی داشته باشیم.

    «هوش عاطفی، دنیل گلمن، ترجمه حمیدرضا بلوچ، نشر رخ مهتاب، صفحه 81»

  • تاکنون متوجه شده اید فکر و رفتارتان چقدر متفاوت هستند؟

    تاکنون متوجه شده اید فکر و رفتارتان چقدر متفاوت هستند؟

    آیا تا حالا متوجه شده اید که در بعضی ازموارد فکر و رفتارتان چقدر متفاوت هستند؟

    می توانید همزمان با اینکه دلتان می خواهد سر رئیس تان را از بدن جدا کنید در همان حال به حرف های  او گوش می کنید و لبخند بزنید.

    با این حال رفتار اشخاص در موقعیت می تواند شمایی از فکر، احساس و انگیزه ی رفتار را نشان دهد. اگر کسی در مجلس عزاداری گریه می کند می شود حدس زد که غمگین است و اگر کسی اسکار گرفته است و روی صحنه گریه می کند می شود حدس زد که خوشحال است.

    صدا دار فکر کردن روشی است که به روشهای کهنه درون بینی، جان دوباره داده است. از شخصی می خواهند هنگام حل مساله، روش حل آن را توضیح بدهد. با این روش مشخص شد روش عملی حل مساله با آنچه فکر می کنید تفاوت فاحشی دارد.

    آیا تا به حال یک خطا را چندین بار تکرارکرده اید؟

    نگران نباشید همه چنین مشکلی داشته اند. مردم چند نتیجه گیری اشتباه نمی کنند، چند بار دچار همان نتیجه گیری غلط می شوند. همه انسانها خطای تفکر دارند. گاهی این خطا به خاطر نتیجه گیری غلط است.

    مغز انسان عاشق گروه بندی است. گروه می سازد، اطلاعات را در گروه جای می دهد و به گروه های قدیمی، اعضای جدید اضافه می کند.

    گروه ها سنگ بنای تفکر هستند. می شود نام آن ها را مفهوم گذاشت. بهترین راه برای فهمیدن محتوای مفاهیم پیچیده ی یک نفر توجه به رفتار اوست. وهمچنین اعتماد کردن به اوست.

    برای تفسیر اطلاعات جدید هم، ذهن دائما به اطلاعات قدیمی رجوع می کند. اگر بین اطلاعات جدید و شمای قدیمی تناقضی پیدا کند یا اطلاعات قدیم را به روز می کند یا از خیر اطلاعات جدید می گذرد.

    اگر از منظر اطلاعات قدیم به اطلاعات جدید نگاه کنیم؛ یعنی دنبال رسیدن به توقع خود هستیم و هر اطلاعات جدیدی با شمای قدیم همخوانی نداشته، متاسفانه حذف می شود. و در رفتار نمود پیدا می کند.

    ما هرچه هستیم نتیجه تصمیم هایی است که تا الان گرفته ایم.

    سود و زیان ها، حاشیه های فکری، روند جایگزینی، نتیجه تصویر سازی های ذهنی و همه و  همه ی افکار و تصمیمات تحت تاثیر زمان اجرایی شدن رفتار هستند.

    قضاوت با استفاده از اطلاعات موجود برای نتیجه گیری و ارزیابی دیگران انجام می شود.فکر شبیه خط مونتاژ ( تولید ) بسیار پیچیده است که با تجزیه و تحلیل خطاها وا فکار درونمان، بروز می کند و عوامل بیرونی ودرونی سبب رفتار خاص در موقعیت خاص می شود.

    قطعات فکری ودرون بینی استفاده از گزارش شخصی افراد است. یعنی افراد احساس و تصور خود را آن گونه که هست بنویسند. و برای این منظور استفاده می شود که برخی روان شناس ها معتقد هستند اگر بتوان فکر را به قطعات کوچک تقسیم کرد می شود با همان قطعات فکر دیگری ساخت. به عبارت دیگر افکار قابل پیش بینی و اصلاح هستند.

  • ابراز احساسات

    بیش از هر زمان دیگری زندگی رنج آور شده است. خشم، پیش از هر احساس دیگری در وجودم برافروخته می شود. پس از آن پشیمانی. خشم و پشیمانی. خشم و پشیمانی. چه چیزی ملال انگیزتر از این تکرار بیهوده می تواند وجود داشته باشد؟! خواب هم مرا خوشحال نمی کند؛ حتی اگر رویایی به ارمغان آورد. روحم به شدت درد می کند و گرسنگی نمی تواند مُسکنی برای فراموشی این درد باشد. بوی تند حسرت و طعم تلخ حماقت نشانه های یک حمله ی احساسیِ مُخرب هستند و من بدون سنگری برای دفاع و سلاحی برای حمله، تسلیم می شوم. هیچکس نمی داند چه اندازه متنفرم از اینکه بگویم اکنون چه احساسی دارم!

    «س.م.ط.بالا»