مرا نیز چون دیگران خنده ای هست، و اشکی و شکی، جنونی و خونی، رها کن مرا؛…
حکیم، تنها در کوچه، در پناه خُنکای سایه ی دیواری، نشسته بود. سر به جیب مراقبت فرو…
«جنگ می خواست ما را در بهار بکُشد…» این جمله ی آغازین رمان است: شروعی قدرتمند برای…
جوان روی سکوی کنارِ پیاده رو نشسته بود. سیگار می کشید. زنِ میانسال که در پیاده رو…
عشق حادثه ای است که دیگر اتفاق نخواهد افتاد؛ از آن زمان که آدم یاد گرفت چگونه…
دکتر محمد جواد ظریف در پاسخ به اظهارات وزیر خارجه آمریکا در شورای روابط خارجی گفت: …. در…
غم هایی هست که تنها می توان لبخند زد بهشان…
“دیدن دختر صد در صد دلخواه در صبح زیبای ماه آوریل” مجموعه ی هفت داستان کوتاه از…