برچسب: می آلود

  • خرقه می آلود – یک شوخی کوچک با حافظ

    دل می‌رود ز دستم صاحب دلان خدا را *** دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
    کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز *** باشد که بازبینیم دیدار آشنا را
    ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون *** نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا
    در حلقه گل و مل خوش خواند دوش بلبل *** هات الصبوح هبوا یا ایها السکارا
    ای صاحب کرامت شکرانه سلامت *** روزی تفقدی کن درویش بی‌نوا را
    آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است *** با دوستان مروت با دشمنان مدارا
    در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند *** گر تو نمی‌پسندی تغییر کن قضا را
    آن تلخ وش که صوفی ام الخبائثش خواند *** اشهی لنا و احلی من قبله العذارا
    هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی *** کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را
    سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد *** دلبر که در کف او موم است سنگ خارا
    آیینه سکندر جام می است بنگر *** تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا
    خوبان پارسی گو بخشندگان عمرند *** ساقی بده بشارت رندان پارسا را
    حافظ به خود نپوشید این خرقه می آلود *** ای شیخ پاکدامن معذور دار ما را

    (بیشتر…)