برچسب: شهادت

  • حسین وارث آدم (پس از شهادت) – دکتر علی شریعتی

    حسین وارث آدم (پس از شهادت) – دکتر علی شریعتی

    متنی که در زیر می آید، بخشی از کتاب “حسین وارث آدم” دکتر علی شریعتی است. با عنوان “پس از شهادت”. این بخش، از سخنرانی وی در اسفند ۱۳۵۰ هجری شمسی در “مسجد جامع نارمک” برداشته شده است.

    خواهران، برادران!

    اکنون شهيدان مرده اند، و ما مرده ها زنده هستيم. شهيدان سخنشان را گفتند، و ما کَرها مخاطبشان هستيم، آنها که گستاخي آن را داشتند که وقتی نمي توانستند زنده بمانند مرگ را انتخاب کنند، رفتند، و ما بي شرمان مانديم، صدها سال است که مانده ايم. و جا دارد که دنيا بر ما بخندد که ما -مظاهر ذلت و زبوني- بر حسين و زينب -مظاهر حيات و عزت- مي گرييم، و اين يك ستم ديگر تاريخ است که زبونان، عزادار و سوگوار آن عزيزان باشيم.

    امروز شهيدان پيام خويش را با خون خود گذاشتند و روی در روی ما بر روی زمين نشستند، تا نشستگان تاريخ را به قيام بخوانند.

    در فرهنگ ما، در مذهب ما، در تاريخ ما، تشيع، عزيزترين گوهرهايي که بشريت آفريده است، حيات بخش ترين ماده هايي که به تاريخ، حيات و تپش و تكان مي دهد، و خدايي ترين درس هايي که به انسان مي آموزد که مي تواند تا «خدا» بالا رود نهفته است و ميراث همه اين سرمايه های عزيز الهي به دست ما پليدان زبون و ذليل افتاده است.

    ما وارث عزيزترين امانت هايي هستيم که با جهادها و شهادت ها و با ارزش های بزرگ انساني، در تاريخ اسلام، فراهم آمده است و ما وارث اين همه هستيم، و ما مسئول آن هستيم که امتي بسازيم از خويش، تا برای بشريت نمونه باشيم: «و کذالك جعلناکم امه وسطا لتكونوا شهداء علي الناس و يكون الرسول عليكم شهيدا» خطاب به ما است.

    ما مسئول اين هستيم که با اين ميراث عزيز شهدا و مجاهدانمان و امامان و راهبرانمان و ايمانمان و کتابمان، امتي نمونه بسازيم تا برای مردم جهان شاهد باشيم، و شهيد باشيم و پيامبر برای ما نمونه و شهيد باشد. رسالتي به اين سنگيني، رسالت حيات و زندگي و حرکت بخشيدن به بشريت، بر عهده ماست، که زندگي روزمره مان را عاجزيم! خدايا! اين چه حكمت است؟

    و ما که در پليدی و منجلاب زندگي روزمره جانوريمان غرقيم، بايد سوگوار و عزادار مردان و زنان و کودکاني باشيم که در کربلا برای هميشه، شهادتشان و حضورشان را در تاريخ و در پيشگاه خدا و در پيشگاه آزادی به ثبت رسانده اند.

    خدايا اين باز چه مظلوميتي بر خاندان حسين؟

    (بیشتر…)

  • من زنده ام ؛ خاطرات دوران اسارت به قلم معصومه آباد

    من زنده ام ؛ خاطرات دوران اسارت به قلم معصومه آباد

    جنگ مسئله ریاضی نیست که درباره اش فکر کنی و بعد حلش کنی، جنگ اصلا منطقی ندارد که با منطق بخواهی با آن کنار بیایی. جنگ، کتاب نیست که آن را بخوانی. جنگ، جنگ است. جنگ حقیقتی عریان است که تا آن را نبینی و دست به آن نکشی، درکش نمی کنی.
    آوارگی و غربت و مصیبت و هجران سهم یک یک کودکان و پیرزنان و پیرمردان جنگ زده بود.
    از متن کتاب ” من زنده ام “، خاطرات اسارت “معصومه آباد”، صفحه 152
    بیش از دو سال از اولین انتشار کتاب ” من زنده ام ” در سال 1392 می گذرد. پس از آن این کتاب بارها و بارها تجدید چاپ شد و چاپ صد و چهل و پنجم آن در سال 1393 به من رسید و من تازه فرصت کردم بخوانم.
    حتما این کتاب را تهیه کنید و بخوانید. خاطرات هزار و یک شب از اسارت دختر 17 ساله ی ایرانی از نسل دهه 60 که در دوران دفاع مقدس با تمام ظرفیت عاطفی و عقلی خود به عنوان امدادگر هلال احمر در جبهه حضور پیدا می کند، و در محاصره نیروهای عراقی قرار می گیرد و به اسارت در می آید و سال ها با افتخار مقاومت می کند تا بتواند برگ زرینی از ایثارگری زنان کشور خودش را تقدیم جامعه کشورش بکند.
    ***
    متن تقریظ آقای خامنه ای بر کتاب " من زنده ام "
    اما می خواهم اینجا متنی را نقل کنم که تحت عنوان “آغاز سخن” در ابتدای کتاب نوشته شده است و اشاره ای دارد به چرایی نگارش این خاطرات:

    آغاز سخن

    فکر می کردم برای نوشتن کافی است کاغذ و قلم در اختیارم باشد. اما وقتی هر دو ابزار مهیا شد، گویی توانم را برای تحریر از دست داده بودم. آنگاه بود که دریافتم کلمات در جوهره ی احساس جان می گیرند و به جوشش می آیند و روی هم می لغزند تا کنار هم قرار گیرند. سال ها بود سنگینی کلمات را بر شانه می کشیدم و هر روز خسته تر و خمیده تر می شدم. یک روز که قدم زنان با این کوله بار سنگین از پیاده رو خیابان وصال می گذشتم به آقای مرتضی سرهنگی، گنجینه ی معرفتی شهدا، جانبازان و آزادگان برخوردم. از حال من پرسید. گفتم: هر چه می روم و هر چه می گذرد، این بار سبک نمی شود.
    گفت: باری که روی شانه های توست فقط از آن تو نیست.باید آن را آهسته و آرام زمین بگذاری و سنگینی آن را با دیگران تقسیم کنی. آنوقت این خاطرات مانند مدال افتخاری در گردن همه ی زنان کشورمان خواهد درخشید.

    (بیشتر…)