هر آدم عاقلی حاضر است به باجگیری که سر راهش را گرفته و تمام اموالش را طلب میکند و لوله تفنگش را به روی او نشانه رفته بگوید که تمام آن اموال را خود با کمال میل به او هدیه میکند و هیچ ادعایی هم ندارد. پس اگر انسان مجبور باشد که زیر سلطه حاکم مستبد زندگی کند، کم کم و به طور ناخودآگاه چنان به انحطاط میرود که خود او نیز درستی و صحت آنچه را انجام میدهد، تایید میکند، چرا که انسان فقط اگر یک بار هم که شده در تنهایی با خود به آن دروغ، به چشم حقیقت بنگرد و آن را بپذیرد، باری از دوش ضمیر خودآگاهش برداشته شده و زندگی آسان تر میگذرد.
«از کتاب بررسی روانشناختی خودکامگی»