برچسب: بینایی

  • بینایی ؛ ما چرا می بینیم؟ ما چه را می بینیم؟

    بینایی ؛ ما چرا می بینیم؟ ما چه را می بینیم؟

    پرسید: «ما چرا می بینیم؟»
    میشه از دید علمی به این سوال جواب داد. فلسفه هم شاید جوابی برای این پرسش داشته باشه. مذهب هم. اما یه جواب ساده وجود داره:
    «خیلی هم خوبه كه ما می بینیم
    ورنه خوب كفشامون لنگه به لنگه می شد
    اگه ما نمی دیدیم از كجا می فهمیدیم كه سفید یعنی چه؟
    كه سیاه یعنی چی؟
    سرمون تاق می خورد به در؟
    پامون می گرفت به سنگ
    از كجا می دونستیم بوته ای كه زیر پامون له می شه
    كلمِ یا گل سرخ؟(نقل از: حسین پناهی

    و همین جواب او رو قانع کرد.

    پرسید: «ما چه را می بینیم؟»
    یه زمانی خیلی چیزها رو می دیدیم. آسمون رو می دیدیم؛ درخت ها رو، آدم ها رو، خونه ها رو، پرنده ها رو. دست های پُر مهرِ پدر رو می دیدیم، صورت مهربون مادر، لبخند دلنشین خواهر و برق شیطنت توی چشم های برادر. می دیدیم دستی رو که به سمتمون دراز می شد. زندگی رو می دیدیم توی نگاه اون کسی که دوستمون داشت و دوستش داشتیم.
    اما مدت هاست که اینها رو نمی بینیم. بینایی حبس شده توی جعبه ها. ما فقط چیزهایی رو می بینیم که رسانه ها، تلویزیون ها و سایت ها به ما نشون میدن. عصرِ کوری، آغاز شده از همون زمانی که دیگه تو رو نمی بینم.

    صدا جوابش رو گرفت و خاموش شد.

    “س.م.ط.بالا”

  • بینایی . رمانی از ژوزه ساراماگو . دنباله ای بر کوری

    بینایی . رمانی از ژوزه ساراماگو . دنباله ای بر کوری

    زمانی که به دنیا می آییم، قراردادی را برای زندگی کردن امضا می کنیم، ولی سال ها بعد، لحظاتی می رسد که از خود می پرسیم چه کسی این قرارداد را به جای من امضا کرده است؟

    بینایی. ژوزه ساراماگو. ترجمه کیومرث پارسای

    رمان “بینایی” در حقیقت ماجرای دیگری است برای ساکنان شهری که رمان “کوری” در آن اتفاق افتاده بود. “ژوزه ساراماگو” (Jose Saramago) داستان را با یک انتخابات آغاز می کند. مردم پایتخت تا بعد از ظهر حضور کمرنگی در انتخابات دارند و بارش شدید باران نیز شرایط را دشوارتر کرده است. اما پس از آن مردم به سوی صندوق های رأی راهی می شوند. پس از شمارش آرا، شگفتی دیگری روی می دهد؛ بیش از هفتاد درصد آرا، سفید هستند. این سرآغاز شروع یک بحران و تقابل بین دولت حاکم و مردم پایتخت است.

    “کیومرث پارسای” ترجمه ی کتاب را بر عهده داشته و انتشارات “شیرین” آن را چاپ کرده است. در ابتدای نسخه ی فارسی این کتاب متنی که برگردان یکی از مقالات ساراماگو است به چاپ رسیده که من نمی دانم در نسخه ی اصلی کتاب هم وجود دارد یا خیر. اما چون به نظرم مقاله ی جالبی است می توانید در ادامه، “آنگاه که بازار فرمان می راند از دموکراسی چه باقی مانده است؟” را بخوانید. (بیشتر…)