دختری در قطار نه تنها یک رمان مهیج و پلیسی، بلکه تریلری روان شناختانه است. ماجرای همیشگی عشق و شکست، اینبار با همراهی افکار سرگردان، به داستانی معمایی منجر شده. دختری در قطار با روایتی مدرن، سراغ موضوعی کلاسیک می رود تا اینبار، وحشت و خون را از میان درد و ترومای زنانه بیرون بکشد. ریچل که زنی دائم الخمر است برای خودش ارزشی قائل نیست؛ از نظر او زنان فقط از دو وجه قابل توجه اند: وضعیت ظاهری و نقش مادریشان. پس با این حساب، او که ظاهری معمولی دارد و نازاست، نمی تواند مورد توجه مردی واقع شود؛ موهبتی که احتمالا از نظر او، زن های دیگر قصه – آنا و مگان – از آن بهره مندند. ریچل بیش از آنکه در واقعیت زندگی کند، در خیال و بین آدم های خیالی یی که فقط خودش آنها را میبیند سیر می کند؛ آن قدر که درگیر حوادث بینشان می شود؛ حوادثی که هیچ وقت رخ نداده اند. اما چه اتفاقی می افتد که زندگی زن های این داستان، در هم تنیده می شود؟ پائولا هاوکینز برای بیان این داستان کار مهمی کرده؛ او دقیق و موشکافانه به اطرافش و آدم ها – آدم های معمولی – چشم دوخته. داستان او روایتی مدرن و چندصدایی از ماجرای سه زن است، که هر کس از زاویه ی دید خودش آن را برایمان تعریف می کند.
رمان “دختری در قطار” نوشته ی “پائولا هاوکینز” (Paula Hawkins) با ترجمه ی “محبوبه موسوی”، توسط انتشارات “میلکان” منتشر شده است. آنچه خواندید از متن پشت جلد کتاب برداشته شده است. در ادامه ی مطلب می توانید بخش هایی از این رمان را بخوانید (این بخش ها را از دیوار شهر کتاب کپی کردم). (بیشتر…)