برچسب: امام حسین

  • بدانید که احتیاج و مراجعه مردم به شما از نعمت های الهی است

    بدانید که احتیاج و مراجعه مردم به شما از نعمت های الهی است، پس مواظب باشید که نعمت ها حیف و میل نگردد و بیهوده تلف نشود که مبدّل به نقمت و بی چارگی خواهد شد.

  • حسین علیه السلام هنوز تنهاست

    حسین علیه السلام هنوز تنهاست

    «چاقو، قیچی؛ چاقو تیز می کنیم. قیچی تیز می کنیم». بعد صدای طبل بلند شد. با شتاب می زد. طبل زَن سه ضرب می زد. مداح صبر کرد تا صدای سنج با نوای طبل همراه شود و بعد شروع کرد. صدای بلندگوها فضا را پر کرد. از کربلا می خواند و از حسین علیه السلام. شاید از گلوی بریده. شاید از قمر بنی هاشم و مشک آب. کلمات واضح نبود اما آهنگین بود. بعد صدایی خفه که به سختی شنیده می شد: «چاقو، قیچی؛ چاقو تیز می کنیم. قیچی تیز می کنیم» و بعد نوای محزون نی طنین انداز شد. زنجیرها بالا می رفت و بر شانه ها می نشست. پیرمرد عصازنان می رفت و چرخ کوچکی که ابزار کارش در آن بود به دنبال خود می کشید و داد می زد: «چاقو، قیچی؛ چاقو تیز می کنیم. قیچی تیز می کنیم» و من به یاد آن طنز پرداز بودم که گفته بود: «یک عمر تلاش کردم مردم بفهمند اما آنها فقط خندیدند» و دیدم که: «حسین علیه السلام هرآنچه داشت در راه حق داد تا مردم بفهمند، اما آنها فقط سینه زدند و اشک ریختند» …

    «س.م.ط.بالا»

    پی نوشت: هیچ قلمی نمی تواند لزوم عزاداری بر این مصیبت، ارزش اشک و آنچه بزرگان در این باره گفته اند را منکر شود. اما هدف این نیست که ما پی گرفته ایم.

  • فریاد خاموش/فراموش شده

    در بخشی از کتاب “سقای آب و ادب” نوشته ی “سیدمهدی شجاعی” به نقل از “امام حسین علیه السلام” چنین آمده است:
    «تلاش می کنم که با بلندترین صدا در گوش تاریخ فریاد بزنم و این پیام را به گوش آیندگان اعم از پیروان و غیر پیروان برسانم که:
    نسبت به حکام و زمامدارانتان بی تفاوت نمانید و آنان را به حال خود رها نکنید. این حکامند که اکثریت مردم و عوام از خلایق را به سعادت می رسانند یا به تباهی می کشانند. چرا که عامه ی مردم، خواه و ناخواه و دانسته و ندانسته از حکام خود رنگ می گیرند و تاثیر می پذیرند.
    پس لحظه ای نگاهتان را از حکامتان برندارید و کمتر از آنی، این دو سلاح برنده و این دو نعمت تعیین کننده – امر به معروف و نهی از منکر – را زمین نگذارید.
    چه اگر چنین کنید – یعنی این دو سلاح را به دست فراموشی بسپارید – چنانکه پدرم امیر مومنان می فرمود: خداوند بدترین شما را بر شما حاکم خواهدساخت و زمام امورتان در اختیار شرورترینتان قرار خواهد گرفت و خواری و ذلت، سرنوشت محتومتان خواهد بود.»