برای بستن، ESC را بفشارید

یا دسته بندی های محبوب ما را بررسی کنید...
خ

خر نمی شوم…

1 دقیقه زمان مطالعه
0 2
1 دقیقه زمان مطالعه
0 2

«سید اشرف الدین حسینی (نسیم شمال)» چه خوش سروده: دست مزن! چشم، ببستم دو دست *** راه مرو! چشم، دو پایم شکست حرف مزن! قطع نمودم سخن *** نطق مکن! چشم، ببستم دهن هیچ نفهم! این سخن عنوان مکن ***…

ادامه خواندن
ن

نان بر حال خود بود

1 دقیقه زمان مطالعه
0 2
1 دقیقه زمان مطالعه
0 2

شبی سی و چند کس از درویشان و جوانمردان نزد ابوالحسن انطاکی جمع شدند و او را گرده ای دو سه نان بود چندان که پنج مرد را دشوار بس باشد. نان ها همه پاره کردند و چراغ بکشتند و…

ادامه خواندن
م

مرد باشیم

1 دقیقه زمان مطالعه
0 2
1 دقیقه زمان مطالعه
0 2

شعری از: محسن حسن زاده لیله کوهی دوست دارند که سرگرم نگفتن باشیم تا بگویند نگفتیم که ایمن باشیم آخرین حربه ی آتش زدگان فریاد است پس بیایید که یکپارچه شیون باشیم خیبری هست و علی نیست در این رخشستان…

ادامه خواندن
ش

شنبه ها…

5 دقیقه زمان مطالعه
0 2
5 دقیقه زمان مطالعه
0 2

شعری از “مهدی زارعی” دوباره شنبه شد، شروع هفت روز ترس و دلهره، شروع هفت روز اضطراب شروع درس های منجمد که “v” نماد سرعت است و “a” نمادی از شتاب شروع راه خانه تا به مقصد همیشگی و شب که…

ادامه خواندن
ا

ایستادگان و نشستگان

3 دقیقه زمان مطالعه
0 2
3 دقیقه زمان مطالعه
0 2

اتوبوس از ارکان حمل و نقل عمومی در کلان شهری همچون تهران است. استفاده از وسایل نقلیه عمومی همواره مزایا و معایبی را برای فرد، جامعه و محیط زیست به همراه دارد که همه می دانند. در کنار این، اتوبوس…

ادامه خواندن
س

سرود

1 دقیقه زمان مطالعه
0 3
1 دقیقه زمان مطالعه
0 3

شعری از دفتر “بوی جوی مولیان” استاد شفیعی کدکنی: گره می زنم تار ابریشم سرخگون را، به آوای تندر، به آوای باران. می آمیزم این شبنم پر تپش را، به دریای یاران. اگر چند کوتاه، اما، گره می زنم این…

ادامه خواندن
ح

حکیم و مجلس حکام

9 دقیقه زمان مطالعه
0 3
9 دقیقه زمان مطالعه
0 3

حکیم بر منبر نشسته بود و شاگردان غرق در گفتار او، از فرستاده ی حاکم غافل بودند. چون درس تمام شد و حکیم از منبر به زیر آمد، دورش حلقه زدند و حکایت ایشان همچون حکایت شمع و پروانه می…

ادامه خواندن
ع

علی را من کشتم!!!

2 دقیقه زمان مطالعه
0 2
2 دقیقه زمان مطالعه
0 2

وقتی ظلم ظالم را دیدم و فریاد برنیاوردم؛ علی مرد. وقتی در طمع ریالی بیشتر فریبکاری کردم؛ علی مرد. وقتی مجنونی دیدم سرگشته در کوچه ها و پوزخندی زدم؛ علی مرد. وقتی سائلی نا امید از درب خانه ام رفت؛…

ادامه خواندن
پ

پیغمبر بی کتاب

2 دقیقه زمان مطالعه
0 2
2 دقیقه زمان مطالعه
0 2

شعری از: سید حسن حسینی جمالت خونبهای آفتاب است *** دل آیینه از دست تو آب است گل این باغ با داغ تو خندید *** سحر از دودمان آفتاب است در آنجایی که معماری کند عشق *** بنای شهر آبادی…

ادامه خواندن
د

دوست داشتنی ترین مخلوقات

6 دقیقه زمان مطالعه
2 5
6 دقیقه زمان مطالعه
2 5

خوب، خدا می خواست موجودی را خلق کند که لیاقت دوستی خدا را داشته باشد، پس اراده کرد تا اشرف مخلوقات را خلق کند. آدم نه، انسان از خاک. ببینید انسان های خاکی چقدر دوست داشتنی هستند. چقدر ساده. بی…

ادامه خواندن