برچسب: زبان مردم

  • لیکن نتوان زبان مردم بستن … (حکایتی از گلستان سعدی)

    یکی را از علما پرسیدند که یکی با ماه روییست در خلوت نشسته و درها بسته و رقیبان خفته و نفس طالب و شهوت غالب چنان که عرب گوید «التّمرُ یانعٌ وَ الناطورُ غیرُ مانع[1]». هیچ باشد که به قوت پرهیزگاری ازو به سلامت بماند؟ گفت: «اگر از مه رویان به سلامت بماند از بدگویان نماند.»

    شاید پس کار خویشتن بنشستن
    لیکن نتوان زبان مردم بستن

    «گلستان، سعدی»

    [1] خرما رسیده است و نگهبان باغ مانع نیست.