جست و جو
رفتم به جست و جوی خُمِ طلا
که در انتهای رنگینکمان منتظرم بود.
گشتم و گشتم، هی گشتم و گشتم
و باز گشتم و گشتم تا…
زیر یک شاخهی پیرِ پیچ در پیچ
پیداش کردم لابهلای بوتهها.
جانمی جان، عاقبت مال خودم شد خُمِ طلا.
خُب، دنبال چی بگردم حالا؟
«سرودهی شل سیلورستاین، از مجموعهی “آنجا که پیاده رو پایان مییابد” ترجمهی “رضی هیرمندی”»
در ادامه میتوانید متن انگلیسی شعر را نیز بخوانید:

هر که هستی بیا؛
رویاپروری بیا،
آرزومندی، امیدواری، بیا،
دروغ پردازی،
دعا خوانی،
لوبیای سحرآمیز خریداری بیا …
بیا، زیرا وقتی پیادهرو پایان مییابد، تازه دنیای سیلوراستاین شروع می شود. در این دنیا با بچهای رو به رو میشوید که به تلویزیون تبدیل شده و جای دیگر دختری میبینید که نهنگی را میخورد. تکشاخ و هیولایی که خوراکش چای و شاعر است در همین دنیا زندگی میکنند، همینطور سارا سینتیا سیلویا استاوت که آشغالها را بیرون نمیبرد.
در این دنیا جایی وجود دارد که میتوانید سایهی خود را بشویید، باغی هست که در آن الماس میروید و محلی که کفشها پرواز میکنند. خواهرها حراج میشوند و تمساحها پیش دندانپزشک میروند. شما در این کتاب با مجموعهای از اشعار و تصویرهای خندهدار و عمیق سیلوراستاین رو به رو هستید.
«برگرفته از متن پشت جلد کتاب “آنجا که پیاده رو پایان مییابد” سرودهی شل سیلورستاین»
کتاب آنجا که پیاده رو پایان مییابد (Where the Sidewalk Ends) مجموعهای از سرودهها و طرحهای شل سیلورستاین (Shel Silverstein) با ترجمهی “رضی هیرمندی” توسط “نشر هستان” منتشر شده است.
آخرین دیدگاهها