برچسب: درخت

  • مردی که درخت می‌کاشت ؛ داستانی از ژان ژیونو

    مردی که درخت می‌کاشت ؛ داستانی از ژان ژیونو

    کتاب

    “مردی که درخت می‌کاشت” در سال 1953 میلادی منتشر شد. ژان ژیونو (Jean Giono) نویسنده‌ی فرانسوی این داستان تمثیلی است. عنوان اصلی کتاب L’homme qui plantait des arbres به زبان فرانسوی است.

    طرح اصلی داستان

    داستان از سال ۱۹۱۰ میلادی شروع می شود كه یك مرد جوان با پای پیاده عازم منطقه پروونس فرانسه می شود. پس از چندین روز پیاده روی خود را در بیابانی بی آب و علف می یابد و ذخیره آبش تمام می شود. در این اوضاع نه چندان مناسب به چوپان میانسالی برخورد می كند كه او را نجات می دهد. مرد جوان شب را در خانه چوپان كم حرف سپری می كند و در می یابد كه نام او “الزیارد بوفیر” است. مردی كه همسرش و تنها فرزندش را از دست داده و اكنون تنها زندگی می كند و تنها هدف او آباد كردن این زمین‌های بایر است. او هر روز راهی صحرا شده و درخت بلوط می كارد. با شروع جنگ جهانی مرد جوان عازم جبهه جنگ می‌شود و پس از اتمام جنگ بار دیگر به دیدن الزیارد بوفیر می رود و ناگهان بجای بیابان خشک و بی آب و علف با منظره ای بدیع روبرو می‌شود…

    منبع: سایت هنر مقاومت

    ژان ژیونو در بعضی از رمان‌هایش به صحنه‌هایی از جنگ و خشونت و تباهی پرداخته است. هر چند که در این رُمان، به جامعه سیاه و انسان‌هایی که در تیرگی روزگار می‌گذرانند، اشاره می‌کند، اما طبیعت، وارستگی مرد چوپان، اِلزِیار بوفیه (شخصیت اصلی داستان) و روشنایی‌ای که یک نفر می‌تواند به تنهایی به یک جامعه ببخشد، درون‌مایه‌ی اصلی داستانش را تشکیل داده‌ است. (نقل از سایت گوشه)

    مردی که درخت می‌کاشت

    انیمیشن کوتاه

    در سال 1987 میلادی با اقتباس از داستان مردی که درخت می‌کاشت ، فردريک بک (Frédéric Back) انیمیشن کوتاهی ساخت که موفق به دریافت جایزه اسکار بهترین انیمیشن کوتاه در سال 1988 میلادی شد.

    این انیمیشن زیبا 30 دقیقه طول دارد و در نسخه‌ی اصلی به زبان فرانسوی و با روایتگری “فیلیپ نوآره” منتشر شده است.

    در ادامه می‌توانید این انیمیشن را تماشا کنید (این نسخه توسط سایت ایده‌آلیتی به زبان فارسی صداگذاری شده است. البته این یک برگردان حرفه‌ای نیست.)

    مردی که درخت می‌کاشت
  • درخت. تنها خداست که می‌تواند درخت بیافریند

    درخت. تنها خداست که می‌تواند درخت بیافریند

    درخت

    باور ندارم که روزی سروده‌ای را
    ببینم که به زیبایی یک درخت باشد

    درختی که دهان گرسنه‌اش
    به سینه جاری شیرین زمین فشرده است

    درختی که تمامی روز رو به خدا دارد
    و بازوان پربرگ خود را به دعا می‌افرازد

    درختی که در تابستان شاید
    آشیانه‌ای از سینه‌سرخان را بر گیسوان دارد

    و بر سینه‌اش برف نشسته
    و با باران هم‌نشین است

    اشعار را ابلهانی چون من می‌سرایند
    اما، تنها خداست که می‌تواند درخت بیافریند

    جویس کیلمر – 1913 

    این سروده را به زبان انگلیسی می توانید در ادامه مطلب بخوانید: (بیشتر…)