چشمِ دیدن داشتم، اما هیچگاه ندیدم؛ گوشِ شنیدن داشتم، اما هیچگاه نشنیدم؛ زبانِ گفتن داشتم، اما هیچگاه نگفتم؛ پای رفتن داشتم، اما هیچگاه نرفتم.
زیبایی بود و من ندیدم. نوای دلنشین بود و من نشنیدم. سخنِ عشق بود و من نگفتم. راه معلوم بود و من نرفتم.
اینچنین گذشت سالهای رفتهی عمر. بیتردید انسان در زیانکاری بزرگی است*.
«س.م.ط.بالا»
* اشارهای به آیهی شریفهی « إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ »