اگر از نعمتهایی که خداوند هر روز به ما می دهد با آغوش باز لذت بریم، هنگامی…
خدا
12 مقاله
12
رفته بودم سر حوض تا ببینم شاید، عکس تنهایی خود را در آب، آب در حوض نبود….
مردی کنار پل عابر پیاده نشسته بود. کیسه ی زباله می فروخت. همه سیاه. گفت: «به خاطر…
شبحی هستم میان زمین و زمانه معلق. نه دلتنگیم به بار می نشیند و نه آشفته گیم…
درخت باور ندارم که روزی سرودهای را ببینم که به زیبایی یک درخت باشد درختی که دهان…
– نترسین! برین جلو … خدا با ماست … – اگه خدا با ماست پس کی با…
یک، دو، سه، چهار، … پله ای از پس پله ی دیگر. بالا و بالاتر رفتیم. گاهی…
از سیاست گفتیم، از سیاست نوشتیم؛ اما با سیاست عمل نکردیم. از دیانت گفتیم، از دیانت نوشتیم؛…
خوب، خدا می خواست موجودی را خلق کند که لیاقت دوستی خدا را داشته باشد، پس اراده…