حرف هائی هست برای نگفتن
و ارزش عمیق هر کسی
به اندازه ی حرف هائی است که برای نگفتن دارد!
و کتاب هائی نیز هست برای ننوشتن
و من اکنون رسیده ام به آغاز چنین کتابی
که باید قلم را بشکَنم و دفتر را پاره کنم
و جلدش را به صاحبش پس دهم
و خود به کلبه ی بی در و پنجرهای بخَزم
و کتابی را آغاز کنم که نباید نوشت!
«دکتر علی شریعتی»
پی نوشت: روز بیست و نهم خرداد ماه که این نوشته منتشر می شود، سالروز درگذشت دکتر علی شریعتی است.
مردم این روزگار چنان سخن گویند که گویی باد معده ای است با صدای بسیار.
اگر عارضه ی شیمیایی بر مردمان اطراف وارد نشد، با افتخار سینه سپر می کنند که ما چه کردیم و چه کردیم و… دیوار صوتی را شکستیم و… غرشی بود شیر گونه.
اما وای از آن روز که بوی گاز خردل و سایر گازها به مشام برسد. آن وقت است که هر کس انگشت اتهام به سوی دیگری گرفته و چنان ملتمسانه اصرار می ورزد که گویی همین الساعه سازمان های حقوق بشری آمده اند به چنین جرم بزرگی او را به دادگاه لاهه برده و به دست عدالت بسپارند و… و زهی خیال باطل…
«س.م.ط.بالا»
آخرین دیدگاهها